فرهاد قنبری:. نظام آموزشی و فجایع طبیعی

فرهاد قنبری:
نظام آموزشی و فجایع طبیعی

⏺ پس از بروز فجایع طبیعی مردمان سرزمین های مختلف رفتارهای متفاوتی از خود نشان می دهند. تصویری که از آمریکا پس از طوفان پس از طوفان کاترینا مشاهده می شد، تصاویر جالبی نبود، مردم امریکا به صورت وحشیانه و ترسناکی مشغول غارت بودند و هر کس در تلاش بود تا از وضعیت بی قانونی و هرج و مرج بود نمدی برای کلا خود ببافد. در مقابل واکنش مردم ژاپن به زلزله و سونامی سال دو هزار و یازده که از لحاظ مقیاس و گستردگی فاجعه از طوفان کاترینا گسترده تر بود واکنشی کاملا متفاوت بود. خبرهایی که در آن روزها از ژاپن مخابره می شد همه مبتنی بر این بود که مردم این کشور با صبر و متانتی تحسین برانگیز و مثال زدنی شکل جدیدی از نوع دوستی و فداکاری در راه دفاع از جامعه خود را به نمایش گذاشتند. در این کشور صدها هزار نفر از سربازان ارتش در استان‌ها و مناطق زلزله‌دیده این کشور وارد عمل شده و همراه با هزاران داوطلب دیگر مشغول جمع‌آوری ویرانه‌ها و پاکسازی بندرها و جاده‌ها شدند و عده ای در نیروگاه هسته‌ای فوکوشیما تا لحظه جان دادن ایستادگی کردند تا از وقوع فاجعه هولناک دیگری جلوگیری نمایند.

⏺ اما تاریخ نشان مواجه مردم ژاپن با بلایای طبیعی همیشه به این شکل نبوده است. در سال 1923 میلادی در منطقه کانتو ژاپن زلزله‌ای رخ می دهد منجر به کشته شدن 100هزار نفر می شود. در زمان آن زمین‌لرزه، رفتار مردم ژاپن نسبت به آنچه امروز شاهد آن هستیم، تفاوت‌های آشکاری داشت. رسانه‌های ژاپنی روایات مختلفی در مورد غارتگری و بی‌نظمی عمومی در توکیو و دیگر شهرهای این کشور در آن سال منتشر کردند. ضمن اینکه در بین مردم هم شایعه شده بود که تعدادی از کره‌ای‌های ساکن ژاپن از این زلزله برای عصیانگری و ایجاد آشوب سوءاستفاده کرده‌اند. اقلیت کره‌ای به ایجاد آتش‌سوزی و ریختن سم در آب آشامیدنی متهم شدند. گروه‌های ژاپنی به‌همین خاطر صدها نفر از اقوام کره‌ای را در توکیو و یوکوهاما به قتل رساندند و گزارش‌های متعددی در رسانه‌ها در رابطه با مشارکت گروهی از نیروهای نظامی و پلیس ژاپن در این قتل‌عام به صورت سانسور شده منتشر شدند.
⏺ واکنش مردم ژاپن به زلزله و سونامی سال 2011 حاکی از این بود که فرهنگ مردم این سرزمین طی دهه‌های اخیر تفاوت‌های آشکاری کرده است. تفاوتی که نشان می دهد نظام آموزشی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر این کشور در این مدت سعی کرده است سوژه هایی بهتر، اخلاق مدار و نوع دوست را تربیت نماید. سوژه هایی که مفهوم "جامعه" و شهروند را درک کرده باشند و به کشورشان به عنوان مکانی که خوشبختی و سعادت هر فرد به سعادت و خوشبختی یکدیگر گره خورده است بنگرند
در مقابل در جامعه ای که شهروندان آموزش درستی ندیده اند و با مفاهیمی مانند سرنوشت مشترک و خیر و سعادت همگانی بیگانه اند و از کودکی اینگونه رشد یافته اند که تمام مشکلات و بدبختی ها یا تمام موفقیت حاصل تلاش و استعداد فردی است، افراد هم از هر فرصتی استفاده می کنند تا شرایط خود را بهتر سر و سامان دهند و موقعیت خود را بهبود ببخشند. در چنین فرهنگی است که از پزشک تا راننده و معلم و کشاورز و استاد دانشگاه و.. در شرایط بحرانی به دلال ارز و خودرو تبدیل می شوند و هر کس به تنهایی مسیر خوشبختی و رفاه خود را می جوید ولو اینکه بر روی جنازه همسایه خود ایستاده باشند...
@kharmagaas