پسر عزیزم، الکسی فیودوروویچ، شاید بهتر باشد تو هم بدانی

پسر عزیزم، الکسی فیودوروویچ، شاید بهتر باشد تو هم بدانی. بگذار بگویمت که قصد دارم تا آخر به گناهانم ادامه دهم. چون گناه، شیرین است؛ همه به آن بد می گویند اما همگیِ آدم ها در آن زندگی می کنند. منتها دیگران در خفا انجامش می دهند و من در عیان. و اینست که دیگرِ گناهکاران به خاطر سادگیم بر من می تازند. الکسی فیودوروویچ، بگذار بگویمت که بهشتِ تو به مذاقم سازگار نیست؛ این بهشتِ تو، تازه اگر هم وجود داشته باشد، جایی مناسب برای آدمی محترم نیست. نظر خودم این است که به خواب می روم و دیگر بیدار نمی شوم، والسلام. اگر خوش داشته باشی می توانی برای آمرزش روانم دعا کنی. اگر هم خوش نداشتی، دعا نکن، به جهنم! فلسفه ام اینست.
@kharmagaas
برادران کارامازوف_ داستایوفسکی