دکلمه‌ ای از استاد احمد شاملو به همراه موسیقی جاودان استاد بابک بیات با سروده‌ی «مارگوت بیکل» (شاعر آلمانی) که احمد cشاملو و محمد

دکلمه‌ ای از استاد احمد شاملو به همراه موسیقی جاودان استاد بابک بیات با سروده‌ی "مارگوت بیکل" (شاعر آلمانی) که احمد cشاملو و محمد زرین بال به بهترین شکل ممکن آنها را ترجمه کرده‌اند.

چند بار اميد بستی و دام برنهادی
تا دستی ياری دهنده
کلامی مهرآميز
نوازشی
يا گوشی شنوا
به چنگ آری؟
چند بار
دامت را تهی يافتی؟
از پای منشين
آماده شو که ديگر بار و ديگر بار
دام باز گستری!

پس از سفر های بسیار و
عبور از فراز و فرود امواج این دریای طوفان خیز،
بر آنم که در کنار تو لنگر افکنم، بادبان برچینم، پارو وانهم،
سکان رها کنم، به خلوت لنگرگاهت در آیم
و در کنارت پهلو بگیرم.
آغوشت را بازیابم و استواری امن زمین را زیر پای خویش.

پنجه در افكنده ايم
با دست های مان
به جای رها شدن.
سنگين سنگين بر دوش می آشيم
بار ديگران را
به جای همراهی کردنشان.
عشق ما
نيازمند رهائی است
نه تصاحب.
در راه خويش
ايثار بايد
نه انجام وظيفه.


سپيده دمان
از پس شبی دراز
در جان خويش
آواز خروسی می شنوم
از دور دست، و با سومين بانگش
در می يابم
که رسوا شده ام


زخم زننده
مقاومت ناپذير
شگفت انگيز و پر راز و رمز است
آفرينش و
همه آن چيزها
که «شدن» را
امكان می دهد.
@kharmagaas