هر ملت بزرگ باستانی , برای دوران تکوین خود حماسه‌ای دارد که باید به دست شاعر زبردستی زایانده و پرورده شود

هر ملت بزرگ باستانی , برای دوران تکوین خود حماسه ای دارد که باید به دست شاعر زبردستی زایانده و پرورده شود . تاریخ مضبوط , از روح و آب و رنگ بی بهره است , گرد و خاک قرون بر خود دارد , به عالم مردگان متعلق است , اما حماسه , تاریخ زنده است , نماینده روح ملتی است که هنوز نمرده است . پهلوانان حماسه , شعله مرموز حیات جاودان یک قوم را در خود دارند.

فردوسی , درست در همان زمان که می بایست , سربرآورد . اگر از او می گذشت , شاید حماسه ملی ایران هرگز سروده نمی شد ؛ چه ، اندکی بعد تسلط سلسله های ترک نژاد غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی ، چنان روح ایران را آلوده به عرب زدگی و ترک زدگی کرد که دیگر وجدان حماسی ایران نمی توانست سر برافرازد ؛ چنانکه بعد از این دوره می بینیم که تنها عرفان ایران توانست در برابر این آلودگی روحی که باد را بر بیرق ظاهربینی و تملق و زبونی می وزاند ، کانون مقاومتی ایجاد کند .

دوران فردوسی ، دوران حماسه بود ، و بعد از او دوران عرفان فرا رسید . این هر دو ، نشانه عصیان و ایستادگی قوم ایرانی در برابر ظلم و خشونت بود .
@kharmagaas
محمد علی اسلامی ندوشن