فرهاد قنبری:. غم انگیزترین یک شنبه تاریخ سینما

فرهاد قنبری:
غم انگیزترین یک شنبه تاریخ سینما

دسیکا در فیلم " دزد دوچرخه" تماشاگران را با پدر و فرزندی که دوچرخه شان دزدیده شده است در گشت و گزاری پرمعنا و آزار دهنده (در روز تعطیل هفته در رم پس از جنگ جهانی دوم) همراه می کند و بحران های اجتماعی ایتالیای پس از جنگ را به زبان والای هنری بیان می کند‌.

از هجوم سیل آسای دوچرخه ها و نگاههای حسرت بار پدر و فرزند تا سکانس کلیسا، از دعوای پدر و فرزند تا خوردن غذا در یک رستوران اشرافی تا رفتن پیش رمال و جادوگر، از امید پدر برای یافتن دوچرخه تا غروو و عزت نفس پایمال شده پدر در سکانس پایانی..

یک دوچرخه لعنتی، دوچرخه ای که بود و نبود آن مرزهای میان رویا و تباهی را رقم می زند.
دوچرخه ای که چرخ های نحیف آن قرار بود تمام سنگینی "بار ایمان و وظیفه" را از شانه های پدر بردارد.

دسیکا در جستجوی یافتن دوچرخه، مذهب کلیسایی، مسئولیت فردی و اخلاقیات را به چالش می کشد و در نهایت تماشاگر را به همراه پدر با دست های خالی رها می کند.
سکانس پایانی فیلم به نظر من یکی از بهترین سکانس های تاریخ سینماست.
پدر در اول فیلم دوچرخه اش را از دست می دهد و در پایان عزت نفس و غرورش را در پیش فرزند..

دزد دوچرخه روایتگر چگونگی اضمحلال کرامت انسانی مردی است که از دنیا فقط یک دوچرخه می خواست....
@kharmagaas