برای یک فرد انسانی و هم چنین برای یک جامعه‌ی انسانی، فاجعه وقتی به اوج خود می‌رسد که احساس کند هیچ نقشی در پیش برد، تحول و دگرگونی

برای یک فرد انسانی و هم چنین برای یک جامعه ی انسانی، فاجعه وقتی به اوج خود می‌رسد که احساس کند هیچ نقشی در پیش برد، تحول و دگرگونی سرنوشت خود ندارد. همین احساس فجیع کافی است تا انسان از درون متلاشی شود و با چشمان باز ببیند که دارد از پا در می آید.....چه انتقام وحشت باری، چه انتقام موهنی، چه نکبت بار! وای بر ناامیدانی که ما هستیم. چون انسان ممکن است بتواند از شرِّ طاعون نیمه جانی در ببرد، اما از شر ناامیدی ممکن نیست جان به عافیت ببرد. وای بر ناامیدانی که ما هستیم؛ با این نفرت و ناامیدی که چون بدترین بلاها در روح مردم ما رسوخ کرده است و لحظه به لحظه فراگیرتر می‌شود، چه جور آینده‌ای در انتظار ما خواهد بود، چه جور آینده ای تدارک دیده شده؟ جنون، جنــون، این مردم دارند دچار جنون نومیدی می‌شوند و... وای بر نا‌امیدانی که ما هستیم
@kharmagaas

محمود دولت آبادی