فرهاد قنبری:. نگاهی به فیلم فریادها و نجواها اثر اینگمار برگمان

فرهاد قنبری:
نگاهی به فیلم فریادها و نجواها اثر اینگمار برگمان

فریادها و نجواها شاهکاری دیگر از فیلسوف بزرگ تاریخ سینمای جهان است. این فیلم مناسبت بسیاری با نام انتخاب شده اش دارد.
فیلم روایت زندگی چهار زنی است که در یک خانه گرد آمده اند تا هر کدام قصه تنهایی، درد، ایمان، عشق و مواجه خود با مرگ را بازگو کنند.
مرگ آن پدیده هولناکی که هر انسانی در زندگی خود بارها و بارها در رویاهای خود ناامیدانه تلاش می کند تصویری قابل پذیرش از آن را ارائه کند، تلاشی که اغلب به شکست می انجامد.
شوپنهاور معتقد بود تفاوت انسان با سایر حیوانات در این است که انسان حیوانی مرگ اندیش است. در واقع انسان تنها حیوانی است که از مرگ خود آگاهی دارد و این مزیت عمده یا شاید رنج بزرگی باشد که بر انسان تحمیل می شود.
به واسطه این مرگ آگاهی است که انسان به متافیزیک پناه می برد.
خدا،دین،اخلاق،فلسفه و...به واسطه آگاهی انسان به مرگ خویش و سعی در معنا بخشی به آن شکل می گیرد.

فریادها و نجواها داستان مواجه انسان با مرگ است. داستانی که در آن انسان تمام نقاب های خود را کنار می زند تا مواجه خود واقعی خود را نظاره کند.
برگمان در این فیلم به نوبت به دنیای ذهنی و گذشته هر یک از این سه خواهر و خدمتکار آنها نفوذ می کند تا نحوه مواجه آنها با مرگ را تصویر کند. مواجه ای که هر سه خواهر در برخورد با آن دچار ترس، استیصال و اشمئزار می شوند.
خواهری که به علت بیماری در بستر مرگ است زنی است عاشق خانواده و خواهرانش، زنی که سعی می کند نور ایمان را تا آخرین لحظه حیات در دل خود روشن نگه دارد، اما او هم در لحظه نهایی مواجه با مرگ دچار یاس شده و با فریادی گوش خراش از نبودن هیچ راه نجات سخن می گوید.
دو خواهر دیگر که برای تسلی خواهر درد کشیده خود در خانه او حاضر شده اند هر یک چهره تاریک و پنهانی دارند که ترس مواجه آنها با مرگ را دو چندان می کند.

یکی از آنها زن بورژوایی خالی از هر گونه احساسات انسانی است و دیگری زنی با نقاب های رنگارنگ بر صورت، نقابی که از او انسانی هزار چهره و ترسناک ساخته است.
در نجواها و فریادها نیز مانند اغلب فیلم های برگمان یک نفر است که نور امید و ایمان را در دل ها زنده می دارد. آنا خدمتکار خانوادگی سه خواهر در قامتی شبیه مریم مقدس این نقش را بر عهده دارد. آنا مانند مادری فداکار عشق بی دریغ خود را نصیب آنها می کند و تنها اوست که در مواجه با مرگ فرار نکرده و در شمایلی شبیه مریم مقدس خواهر فوت کرده را در آغوش می کشد.
برگمان در فریادها و نجواها نیز به مانند اغلب آثارش به دین رسمی و نهادینه شده کلیسایی می تازد. او کشیش را در حالتی که پر از شک و تردید در حال خواندن دعا بر بالین خواهر فوت کرده نشان می دهد، کشیشی که با گفتن جمله : ایمان او از من قوی تر بود( از زبان خواهر فوت شده) بر شک و دودلی خود صحه می گذارد.

فیلم با خواندن دفتر خاطرات خواهر فوت شده توسط آنا به پایان می رسد« چهارشنبه، سوم سپتامبر، بوی تند پائیز، هوای راکد و تمیز را پُر می‌کند، اما ملایم و خوب است. خواهرانم، کارین و ماریا آمده‌اند من را ببینند. خیلی عجیب است که دوباره دورِ هم هستیم، مثل قدیم‌ها. حالم بهتر شده است. ما حتی چند قدمی هم پیاده‌روی کردیم و این یک اتفاق مهم برای من است چون خیلی وقت بود از این خانه بیرون نرفته بودم... یک‌دفعه زدیم زیرِ خنده و به سمتِ تابِ قدیمی که از بچگی ندیده بودم‌اش، دویدیم. مثل سه تا خواهرِ کوچولو روی تاب نشستیم و آنا هم آرام هلمان داد... همه‌ی درد‌ها و رنج‌ها تمام شدند، همه‌ی کسانی که دوستشان داشتم کنارم بودند، شنیدم که دارند درد و دل می‌کنند. حضورشان را در ذهنم تجسم کردم، حرارت دستانشان را. دوست داشتم برای لحظه‌ای همه‌چیز را متوقف کنم و فکر کنم چه چیزی پیش می‌آید... هر چیزی باشد خوب است. نمی‌توانم به چیزی فکر کنم... حال برای چند لحظه‌ای کامل بودن را تجربه می‌کنم و می‌توانم حسِ شکرگزاری را در زندگی‌ام احساس کنم. حسی که چیز‌های باارزشی را در زندگی‌ به من بخشید»

فریادها و نجواها به مانند سایر آثار برگمان فیلمی عامه پسند نیست، اما برای کسانی که خواهان شنیدن داستانی فرای سرگرمی از سینما هستند فیلمی با لایه های عمیق و تامل برانگیز است.
telegram.me/kharmagaas