فرهاد قنبری:. فرهنگ

فرهاد قنبری:
فرهنگ

یکی از مدیران ارشد صدا و سیما گفته بود که از برنامه سازان خود خواسته اند که در ساخت سریال ها و برنامه های مختلف شان سطح فکری مخاطب را در حد پنجم ابتدایی در نظر داشته باشند.
البته در شبکه های تلویزیونی کشورهای دیگر هم شرایطی بهتر از این حکفرما نیست. در واقع شبکه تلویزیونی بیشتر از آنکه دغدغه فرهنگ و اجتماع داشته باشد، یک بنگاه اقتصادی است که به فکر کسب درآمد و سود بیشتر است.

«صنعت فرهنگ» از طریق غول های رسانه ای سعی در تحریف و ارائه وضعیتی کاریکاتور گونه از فرهنگ و جامعه دارد.
در این رسانه ها فرهنگ و هنر تولید شده نه فرهنگ و هنری اصیل بلکه کاریکاتوری مضحک و تقلیدی است که سعی در یکسان سازی فکر و اندیشه مخاطبان دارد.

شبکه های مختلف تلویزیونی سعی می کنند به صورت بیست و چهارساعته برنامه های خود را پخش و تکرار کنند، آنها بدون اینکه کوچکترین مجالی برای تفکر و اندیشه مخاطب قائل شوند برای تمام لحظات آنها نسخه پیچیده دارند.
تلویزیون به جای مخاطب می خندد، به جای مخاطب تسلیت گفته و گریه می کند، به جای مخاطب نقد می کند، به جای مخاطب فکر می کند و به جای مخاطب تصمیم گیری کرده و دست به عمل و انتخاب می زند اما در همه این کنش ها فقط کاریکاتوری از یک کنش اصیل را به نمایش می گذارد.

تلویزیون برای انجام این کارکرد خود نیاز به چهره های موجه و مقبول توده ها دارد.
تلویزیون ابتدا شومن های جذاب خود را که در طول سالیان طولانی تولید کرده است عرضه کرده و سپس اهداف خود را پی می گیرد.
به عنوان مثال ابتدا چهره هایی در غالب برنامه های مختلف صبحگاهی و شامگاهی سعی در خنداندن و سرگرم کردن مخاطبان دارد، مخاطبانی که در زمان های خاصی باید فریاد و هورا بکشند، بخندند یا شروع به تشویق کردن نمایند.
این شومن های گاهی در غالب منتقد ظاهر می شوند، گاهی چهره هنرمند و متفکر به خود می گیرند و گاهی به عنوان معلم اخلاق ظاهر می شوند و در همه شرایط هم حالت «کول» و «باحال و بشاش» بودن خود را حفظ می کنند.

آنها در دعوت مهمانان نیز به صورت گزینشی (کاریکاتور مضحکی) از افراد کاملا معمولی جامعه را به عنوان «هنرمندان برجسته» به خورد مخاطبان می دهند به گونه ای که اصل «هنرمند» بودن آن شخص به صورت امر بدیهی در اذهان مخاطب پذیرفته می شود، خواننده های جوان پاپ با کمترین درک موسیقیایی، بازیگران سریال ها و سینما، گویندگان خبر و برخی ورزشکاران پرحاشیه اغلب افرادی هستند که به عنوان الگوهای فرهنگی و هنری به نمایش در می آیند، الگوهایی که اغلب در برقراری یک مکالمه عادی هم پر از ایراد و اشتباهند......
مخاطب چنین دستگاه فرهنگی همان فردی است که در هوای برفی از مسافران چندین برابر کرایه طلب می کند، لاستیک های ماشین در برف گیر کرده را می دزدد، در صفحه فلان فوتبالیست غربی چندین هزار کامنت فحاشی قرار می دهد، از خواننده پاپی که مرتکب قتل شده دفاع همه جانبه می کند و دغدغه اش دستکاری صورت و چهره اش توسط جراحان پلاستیک است.
telegram.me/kharmagaas