https://t.me/joinchat/AAAAAENEy7OlJWZFgWOtiA
«نخ نهان». در ایران هنوز نخ نهان و نگهدار پاره نگشته و. دانهها دور از همدیگر پراکنده نشدهاند
« نخِ نهان »
در ايران هنوز نخِ نهان و نگهدار پاره نگشته و
دانهها دور از همديگر پراكنده نشدهاند
تا دانهگرايى و پوچ آیینی بهخود ريخت دهد.
آنجا هنوز از تهىِ ميان هركس،
نخِ نهانِ مينوى گذر مىكند
و تهی، لبريز از مينو و سپند است.
آنجا همگان نه چون با هماند با نخِ نهانند،
بل بهوارونه چون همگان با نخِ نهانند و آن،
از همگان مىگذرد است كه با همند.
خدايانِ ايران در دلِ زمان و در دلِ روزگارانِ پُرتپشِ
جداییها و آشتىها، بهخدا دگر گشتند،
نام دگر كردند ولى يک و يگانه و تنها نگشتند.
در ميترا، اهورا رخنه كرد،
در اهورا، ميترا خود را باز آفريد.
زروان در هردو، خود را بازتابانيد
و آناهیتا هر خدايى را وامیدارد وامدارش باشد.
الله آمد با لا اله الا الله اش، ولى در او
هر خدای ايرانى براى خود فرمانروِ خود را دارا گشت.
و اللهِ حجاز، در ایرانِ سپند،
رنگِ آن سنگِ سیه را باخت و رنگارنگ شد.
پس هنوز هم بر ايران، اين خداياناند كه فرمان مىرانند.
در ايرانى كه ما را پرورده، اينهمه، يكجا باشندهاند
و در روانِ هرايرانى،
اين خدايان و این گونگونى يكجا باشندهاند.
اين ناهمگونى از روانِ ما ايرانيان
پهنهاى از نبرد ميان خدايان ساخته
كه هم دردناك است ، هم دهشتناك
و هم بىاندازه پُربار و
آبستنِ چکامهها و رزمنامهها.
سرنوشتِ خدايان و آدميانِ سرزمين ايران
اين چنين رقم خورده است.
درپِىِ دريدنِ نخِ نهان و نگهدارِ
این سرزمین و مردمانش برنياييم،
چراكه بِه فرجامى خجسته ره نمىبرد.
خدايان، در ما،
گاهى به آشتی میگرایند و گاهی به کارزار.
اين کارزار و این آشتى را گرامی و پاس بداريم.
آنجا كه خدايان و نبرد و آشتىِ ميان آنان،
روانِ ايرانى را وانهند و بگذرند
و نخِ نهانِ نگهدار پاره شود،
در اين جانگدازهی دهشتبارِ دلآزار،
گمانمندی راه ندهيم
که هیچ بهجز پرهیبی از ایران و
از ما ایرانیان بهجا نخواهد ماند.
آنجا ديگر نه خدايانِ ايران باشندهاند،
نه سرزمينِ ايران و نه ايرانيان.
آنجا بيگانگانِ ويرانگر فرمان خواهند راند.
بمانیم هماره پُرامید و که
مگذاریم این نخِ نهان دریده شود.
خسرو یزدانی
آدينه ١٠ ژوئيه ٢٠١٥ فرانسه
کانالِ فلسفیِ « تکانه »
@khosrowchannel