هر زبانی در هر لحظه تغییر می‌کند

هر زبانی در هر لحظه تغییر می کند
کافیست یک فرانسوی زبان "نغمه رولان" را از نظر بگذراند و یا اگر تا این حد عقب نرویم، رابله (Rablias) و مونتنی ( (Montaigne را در متن اصلی¬شان بخواند تا قانع شود که زبان در طول زمان تغییر می¬کند. با اینهمه، هیچکس چنین احساسی ندارد که زبانی که بدان سخن می¬گوید، در طول زندگی تغییر می¬کند یا اینکه نسل‌های حاضر در صحنه به نحو یکسانی سخن نمی¬گویند. همه چیز دست به دست هم می¬دهد تا گویندگان را در مورد سکون و یکپارچگی زبانی که بکار می¬برند قانع سازند : ثبات صورت مکتوب، محافظه¬کاری زبان رسمی و ادبی، ناتوانی در بیاد آوردن اینکه ده سال یا بیست سال پیش چگونه سخن می¬گفته اند. بعلاوه، طبعا به سود گویندگان است که هر چه فهم پیام را به تعویق اندازند، درک نکنند و هر تفاوتی را که از درک پیام جلوگیری نکند، نادیده بگیرند: من age سن را با a تلفظ می¬کنم و تقریبا مانند آ ، اگر کسی از من بپرسد quel age avez-vous? چند سال دارید؟ بلافاصله معنی پرسش را درک خواهم کرد و هرگز وقت این را نخواهم داشت که متوجه شوم وی age را طور دیگری تلفظ کرده است. با اینهمه، واقعیت اینست که هر زبانی در هر لحظه دستخوش تحول است. کافیست جزئیات کارکرد آنرا بررسی کنیم تا روندهای گوناگونی را در آن بیابیم که امکان دارد با گذشت زمان آنرا به صورتی شناختنی درآورند. همه چیز در زبان تغییر تواند کرد: صورت و ارزش تکواژها یعنی ساختمان واژه(صرف) و آرایش تکواژها یا واژه¬ها در گفته یعنی ساختمان جمله (نحو) و نیز واژگان؛ ماهیت و شرایط کاربرد واحدهای آوایی تمایز دهنده یعنی واجگان. واج¬های نوین، واژه¬های نوین، ساخت¬های نوین پدیدار می¬شوند، در حالیکه برخی از واحدها و اصطلاحات پیشین بسامد خود را از دست می¬دهند و به فراموشی سپرده می¬شوند. اینها همه رخ می¬دهد. بی آنکه گویندگان هرگز احساس کنند زبانی که بدان سخن می¬گویند و دیگران نیز در پیرامونشان بدان سخن می¬گویند، دیگر مانند آنچه پیشتر بوده، نیست. برای ساده¬تر کردن تجزیه و تحلیل خود، فرض را بر این خواهیم نهاد که زبان تحول یابنده از آن̗ جامعه¬ایست دقیقا یکزبانه و کاملا همگن، بدین معنا که تفاوت¬های آن تنها معادل مراحل پی در پی کاربردی واحد است و نه نمودار کاربردهای همزمان و رقیب. البته این امر هرگز با واقعیت قابل مشاهده جور نیست، مثلا در مورد فرانسه¬ای که در پاریس بدان سخن می¬گویند یعنی جایی که انواع تاثیرها در آن به هم آمیخته¬اند و کاربردهای که از منشا، های جغرافیایی یا اجتماعی متنوعی برخوردارند، در رقابت با یکدیگر همزیستی دارند. بنابراین باید در اینجا نیز، همچنانکه در کار توصیف زبان انجام می¬دهیم، از این گونه¬گونی¬ها چشم بپوشیم و فرض را بر نوعی یکپارچگی نهیم که قاعدتا در عمل به نحوی بسیار استثنایی تحقق می¬یابد.
آدمین:
@LINGUISTICSACADEMY
(آندره مارتینه، ١٣٨٠: ٢٤٨-٢٤٩)
مبانی زبان شناسی عمومی
اصول و روش های زبان شناسی نقشگرا
ترجمه: هرمز میلانیان