در این کانال مطالبی در رابطه با فلسفه زبان نگرش ها بە مسائل زبانی زبان آموزی، تک زبانگی و چند زبانگی نشانە شناسی تحلیل گفتمان صرف و نحو و آواشناسی زباشناسی نظری و کاربردی رویکردهای زایشی، شناختی، نقشگرا .. د.میرمکری https://t.me/linguisticsacademy
آگاهی و دنیاهای متفاوت
@linguisticsacademy
زبان، آگاهی و دنیاهای متفاوت
زبانها عینکهای ذهنی هستند که ما همواره از منظر آنها به دنیای ابژکتیو مینگریم. پدیدارها آنگونه که هستند (وجودی در خود و فینفسه) برای ما قابل شناخت و دسترس نیستند، مگر با واسطۀ زبان. ما حتی وقتی در خلوت خویشتن به موضوعی میاندیشیم، باز هم مستقر در میدان زبان هستیم، چراکه در یک گفتوگوی زبانی دوطرفه با خویشتن به سر میبریم. ازاینرو بود که هایدگر، فیلسوف زباناندیش قرنبیستمی نهیب میزد که «زبان خانۀ هستی است»،
فرهنگ امروز/ مصطفی انصافی:
در دوران مدرن همواره شنیدهایم که میگویند «مشاهده» منشأ و ابزار عمدۀ دانش است. دانش فرایندی توصیف میشود که با مشاهده آغاز و به جمعآوری مشاهدات، طبقهبندی و در انتها نتیجهگیری و استخراج قوانین و قواعد کلی و پایدار منتهی میشود؛ از این منظر، همواره تأکید شده که دانشی که از طریق فرایندهای علمی به دست میآید، دانشی اثباتشده و متقن است، چراکه نظریههای علمی به شیوهای دقیق از یافتههای تجربی که با مشاهده و آزمایش به دست آمدهاند اخذ میشوند. این رویکرد، علم را متکی بر آنچه میتوان دید و لمس کرد در نظر میگیرد و نه عقاید، سلیقهها و تخیلات ظنی. بر اساس این نوع از علمگرایی که اغلب آن را با عنوان «استقراءگرایی سطحی» یاد میکنند، علم با مشاهده آغاز میشود و مشاهدهگر باید دارای اعضای حسی معمولی و سالم باشد و باید آنچه را با توجه به وضعیت مورد مشاهده میتواند ببیند، بشنود و... با امانتداری تمام ضبط کند و این عمل باید با «ذهن خالی از پیشداوری» انجام بگیرد.
علمگرایان که امروز میتوان آنها را در ذیل عنوان پوزیتیویست نامگذاری کرد، معتقد بودند که توانستهاند با غلبه به محدودیتهای زمانی و مکانی، روشی را جهت تبیین رفتار انسانها در هر مکان و زمانی تولید کنند؛ یعنی مدعی تولید دانشی عام و جهانشمول بودند که برای شناخت علت پدیدارها و حتی رفتار انسانها در هر نقطه و زمانی به کار میآید. قائلین به روششناسی اثباتی، رفتار انسانها در هر جامعهای را در ذیل مفاهیمی همچون انتخاب عقلانی، بیشینهسازی سود، دفع ضرر و چنین اموری مورد تبیین قرار میدهند. اثباتگرایان فکر میکردند که اگر کسی از بهاصطلاح «شیوۀ علمی» پیروی کند، رسیدن به شناخت کاملاً عینی مقدور خواهد بود. استدلال اثباتگرایان این بود که اگر دانشمندان بتوانند خود را از سوگیریها و پیشداوریها خلاص کنند، میتوانند مستقیماً واقعیات امور را دریابند و میتوانند نظریههای مختلف را به شکلی عینی محک بزنند و معین کنند کدامیک از این نظریهها بهتر از همه، واقعیات را توضیح میدهند. اثباتگرایان معتقد بودند که مشاهدۀ تجربی و آزمون تجربی فارغ از پیشداوری، راه و مسیر مورد نیاز برای پی بردن به واقعیات و توضیح آنهاست؛ ازاینرو، آنها بر تکنیکهای مشاهده، اندازهگیری و کمیتیابی تأکید میکردند.
اما اگر از منظری غیرپوزیتیویستی به روند تولید دانش بنگریم و به تفسیر روند تولید علم بنشینیم، با نکاتی دیگر مواجه میشویم. برای آغاز این بحث باید سؤالی معرفتشناختی را در خصوص چگونگی حصول دانش مطرح کرد مبنی بر اینکه مکانیسم تولید دانش چیست و این مکانیسم چگونه عمل میکند؟ برای این کار باید از یافتۀ اصلی خودِ پوزیتیویستها یاری بجوییم؛ یعنی کشف مشاهده بهعنوان عمدهترین ابزار تولید دانش و علم. ولی نکته اینجاست: وقتی به تفسیر روندی که پوزیتیویستها طرح کردهاند، مینشینیم، با صغری و کبری دیگری نیز مواجه میشویم. پوزیتیویستها بر این عقیدهاند که مشاهده ابزارِ توصیف است، ولی نخستین ایدۀ آنها که در حکم نقطۀ آجیدن معرفتشناسی علمگرایان است با چالشی خاص مواجه میشود. مشاهدهگر در وهلۀ نخست مشاهدۀ خود را توصیف میکند، ولی نکته اینجاست که توصیف، عملکردی زبانی محسوب میشود، چراکه ما ابزاری بهجز زبان برای انتقال مفاهیم و توصیفهای خود از دنیای عینی و ابژکتیو نداریم.
ص۱ از ۲