از نوشته فوق 🔼🔼🔼 فرت (J

از نوشته فوق 🔼🔼🔼 فرت(J. R Firth ) در توصیف زبان‌شناختی ِ ِ یک رویداد سه عامل زیر را دخیل می‌داند:عملکرد دست‌اندرکاران participants آن رویداد. که شامل عملکرد زبانی وغیرزبانی است، اشیاء دخیل درعملtherelevant object وتأثیر عملکرد زبانی the effect of verbal action . به نظر می‌رسد که فرت با ارائة این موارد تا حدودی به نظام زبانی سوسور اشاره می‌کند. این نظام متشکل از امکان انتخاب‌های
بی‌شمار در محیطی خاص است. هر جزء از این نظام دو بافت خواهد داشت: بافتی که در آن انتخاب‌های زبانی خاصی صورت گرفته و بافتی متشکل از سایر انتخاب‌های ممکن در آن نظام که این انتخاب‌ها از لحاظ نقشی که در آن ایفا می‌کنند، تعیین می‌شوند. هلیدی تحت‌تأثیر آراء فرت دستور نظام‌مند خود را پایه‌گذاری کرد. نظریة زبانی هلیدی از دو فرض اصلی شکل گرفته است: نخست اینکه زبان بخشی از نشانه‌شناسی اجتماعی است و از این‌رو دستور وی که دستوری ساخته شده از انتخاب‌های معنی‌دار است، حاوی یک سری نظا‌م‌های نشانه‌ای می‌باشد که زبان یکی از آن‌ها و مهم‌ترینشان
است. دیگر اینکه زبان موقعیتی را که در آن به کار رفته است، باز می‌تاباند. وی چهار نظام قطبیت polarity، نمود mood، جنبهaspect و گذرایی transivity را در زبان معرفی می‌کند و عقیده دارد که خاستگاه تمام این نظام‌ها بند است و آزاد یا وابسته بودن آن تغییری در این نظام‌ها به وجود نمی‌آورد. ساختstructure مدّنظر وی رشته‌هایی از طبقات زبانی مثل گروه‌های اسمی، فعلی و ... نیست.چرا که به گفتة وی این‌ها طبقاتی مکانیکی هستند. ساخت مدنظر هلیدی، تجمع نقش‌هاست. هر طبقه‌ای در این ساخت نقش خاصی دارد، مثلاً طبقه اسمی قادر است نقش فاعل یا متمم را در بند ایفا کند (هلیدی، 2005: xvi).

3. زبان از منظر نقش‌گرایی@linguisticsacademy از دیدگاه نقش‌گرایان زبان‌های ظبیعی تنها به‌منظور برقراری ارتباط بین انسان‌ها به وجودآمده‌اند و سایر اهدافی که برای
زبان برشمرده‌اند، در سایة این هدف اصلی قرار دارد (نویتس18، 1992: 60).کارکردهای زبان از نظر نویتس عبارت‌اند از کارکرد
اطلاع‌رسانی informative، کارکرد تعمدی intentionalizing کارکرد اجتماعی socializing و بافتی contextual ، در کارکرد
اطلاع‌رسانی آنچه مهم استحالات امور states of affairs ست؛ یعنی
جنبه‌ای از واقعیت که گوینده در بیانش آن را می‌نمایاند. زبان، کاربرانش را قادر می‌سازد که اوضاع و احوال مربوط به موقعیت ارتباطی را آشکار کنند. با کارکرد تعمدی، کاربران زبان این توانایی را خواهند داشت که مقاصد خود را ابا ایجاد اوضاع و احوال مربوط به آن دنبال کنند. در کارکرد اجتماعی زبان، کاربران قادرند از قوانین و اصولی که روابط بین فرد و اجتماع ایجاب می‌کند، تبعیت نمایند
و کارکرد متنی زبان این موقعیت را فراهم می‌کند تا برخورد مناسب زبانی با شرایط محیطی صورت گیرد (باتلر 2003: 3).

هلیدی بر این عقیده است که اولین اشکال نظام‌مند مشاهده
‌شده در زبان‌آموزی کودکان در ارتباط با خواستن اشیاء، وادار کردن
اطرافیان به انجام کاری، برقراری روابط اجتماعی با مراقبان خود و
بیان واکنش‌های فردی است، نه تبادل اطلاعات. وی اضافه می‌کند که مبادلة اطلاعات در سیر زبان‌آموزی کودک حدود 21 تا 5/22 ماهگی آغاز می‌گردد. لذا اولین نمود نقش‌گرایی زبان در کودک تقاضای غذا، گرما و جلب توجه اطرافیان است و نه انتقال اطلاعات و بیان عقاید (باتلر، 2003: 11 و هلیدی، 1970: 40).