واکاوی جایگاه زبان در افق هستی‎شناسی تودستی هایدگر.. چکیده

واکاوی جایگاه زبان در افق هستی‎شناسی تودستی هایدگر

چکیده
زبان در زمرۀ بحث ­برانگیزترین موضوعات فلسفی سدّۀ بیستم است. مارتین هایدگر یکی از فیلسوفان این سدّه است که به زبان و توانش آن اهمیّت ویژه‌ای داده است. مقالۀ حاضر سعی می‏کند تا جایگاه زبان در فلسفۀ هایدگر را در ارتباط با هستی‏ شناسی تودستی وی بررسی کند. استدلال می‎شود که این هستی‎شناسی تأثیر قاطعی بر تلقی هایدگر از زبان داشته است. منظور از هستی‌‌شناسی تودستی نحوه ‏ای از مواجهۀ عملی با اشیاء درون جهانی است که میان فاعل شناسا و متعلق آن فاصله ایجاد نمی‏کند. در این مقاله زبان به عنوان یکی از مهمترین اشیای درون جهانی در افق این هستی‏ شناسی مورد بررسی قرار می‏گیرد. رابطۀ میان هستی ‏شناسی تودستی و زبان رادر دو دورۀ تفکّر هایدگر پی می‏گیریم. در دورۀ اوّل تمرکز بر روی بخش‏هایی از وجود و زمان است و در دورۀ دوّم دیگر آثار هایدگر بررسی می‏شود. پرسش پژوهش این است که هستی ‏شناسی تودستی چه امکانات جدیدی را در بررسی جایگاه زبان به روی ما می‏ گشاید؟ و اساساً چه رابطه‎ای میان نحوۀ تلقی ما از شیء و رویکرد ما به زبان وجود دارد؟ در این مقاله سعی می‏کنیم در حدّ توان به این پرسش‏ها پاسخ دهیم.
کلیدواژه ها: زبان؛ هایدگر؛ هستی ‏شناسی تودستی؛ اشیای درون جهانی؛ شیء
@linguisticsacademy
👇👇