خالی کردن خود در «شعارها» و «کلمات»، تحسین و تمجیدها یا لعن و نفرین‌ها، تا حدی آرام بگیرد و رضایت بیابد، ولی در جهان واقعی چنین نی

خالی کردن خود در «شعارها» و «کلمات»، تحسین و تمجیدها یا لعن و نفرین‌ها، تا حدی آرام بگیرد و رضایت بیابد، ولی در جهان واقعی چنین نیست. به عبارت دیگر در جهان فیزیکی، عدم امکان یافتن تغییر موقعیت‌های فرهنگی به یافتن ظرف‌های زمانی / مکانی قابل بیان و تجربه مادی، بسیار سریع‌تر از آنچه بتوان تصور کرد، ساختارهای تنش را به وجود می‌آورد و آنها را به سوی بحرانی شدن بیش از پیش می‌راند. این روند ممکن است البته اشکالی کاملاً پیچیده داشته باشد، یعنی یا قالب نوعی انفعال و بی‌حرکتی مطلق را به خود بگیرد که در حقیقت در آن حالت، جامعه در حال ذخیره انرژی منفی خفته است که هر آن می‌‎تواند به یک انرژی اَنومیک و مخرب تبدیل شود و یا بر عکس، این تنش می‌تواند از ابتدا شکل فعال داشته و به سرعت در شکل یک شورش عمومی بروز کند. البته هر دو حالت بسیار خطرناک هستند.
موقعیت آرمانی یا تقریباً آرمانی برای هر سیستم اجتماعی آن است که ساختارهای زبانی آن با ساختارهای واقعی و امکان‌پذیر آن در جهان فیزیکی انطباقی نسبی داشته باشند. البته این امر به دلیل وقوع انقلاب اطلاعاتی به راه افتاده، آنچه جامعه‌شناس امریکایی اَرجون اَپادورای (3) (اَپادورای، 1996) «جریان»‌ها (4) می‌نامد، هر روز مشکل‌تر می‌شود؛ زیرا کنشگران به زحمت می‌توانند و اغلب حتی نمی‌توانند «تصویر چیزها» را از «خود چیزها» جدا کنند و «مشاهده بازنمودها» تقریباً همان اندازه بر واقعیت سیستم‌ها تأثیرگذاری می‌کند که «مشاهده خود چیزها».
@linguisticsacademy
در طول بیش از صد سال، مدرنیته ما، مدرنیته‌ای عمدتاً زبان‌شناختی بوده است که البته این تجربه مفید نیز بوده؛ زیرا زبان تنها ظرفی است که امکان می‌داده است که درباره مفهومی اندیشه شود. امروز این مدرنیته هر چه بیشتر در حال تبدیل شدن به واقعیتی اجتماعی است و دیگر صرفاً در چهار‌چوب‌های زبانی نمی‌گنجد؛ از سوی دیگر باید متوجه این امر بود که زبان نمی‌تواند اَلترناتیو یا جانشینی برای محدودیت‌های مادی واقعی بر سر راه این تحقق باشد و فشار وارد آوردن از هر سو، یعنی چه در جهت موافق و چه در جهت مخالف این تبدیل موقعیت، می‌تواند در بهترین حالت به یک ناکارایی ایدئولوژیک و در بدترین حالت به یک آنومی عمومی و مخرب بینجامد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Roman Jakobson.
2. George Orwell.
3. Arjun Appadurai.
4. flux.

منبع مقاله :
فکوهی، ناصر؛ (1394)، صد و یک پرسش از فرهنگ، تهران: انتشارات تیسا، چاپ یکم