مهم‌ترین و معمول‌ترین معیار زبان¬شناختی برای تشخیص زبان از گویش، فهم متقابل است

مهم ترین و معمول ترین معیار زبان¬شناختی برای تشخیص زبان از گویش، فهم متقابل است. بر اساس این معیار اگر گویندگان دو گونه زبانی بدون هیچ گونه آموزش آگاهانه بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند می توان آن دو گونه را گویش های یک زبان در شمار آورد. اما اگر تفهیم و تفاهم میان گویندگان آنها امکان پذیر نباشد باید آن دو را زبان¬های جداگانه دانست، این معیار البته مطلق نیست زیرا قابلیت فهم متقابل خود دارای درجاتی است که ممکن است بین صفر تا صد درصد در نوسان باشد. در صورتی که فهم متقابل در این پیوستار در حد نهایی قرار گیرد آن دو گویش¬هایی از یک زبان هستند. اما آنگاه که فهم متقابل اندک باشد آن دو زبان مستقل خواهند بود. در صورتی که فهم متقابل تاحدودی و نه به صورت کامل ایجاد شود تشخیص زبان از گویش دشوار می¬گردد. از سوی دیگر ممکن است برای تعریف زبان و گویش وتشخیص آنها از یکدیگر از معیارهای غیر زبانی نیز استفاده شود. این گونه معیارها ممکن است در شرایط معینی، معیار قابلیت فهم متقابل را تحت الشعاع قرار دهند. مرز های سیاسی کشورها، نگرش افراد نسبت به زبان¬ها و ارزش و اعتبار اجتماعی زبان¬ها از جملۀ معیار های غیر زبانی مهم در این زمینه هستند. برای مثال قرار گرفتن گویشوران لک در استانهای لرستان، ایلام، کرمانشاه و همدان موجب شده است که زبان آنها گاه گویشی از لری و گاه کردی پنداشته شود. اما باید در نظر داشت که این معیارها غیر زبانی هستند و اعتبار علمی چندانی ندارند. گونه های زبانی نیز وجود دارند که بر اساس معیارهای زبان¬شناختی باید آنها را زبانهای جداگانه¬ای به حساب آورد اما معیار¬های غیر زبانی سبب می¬گردد که بویژه افراد غیر متخصص آنها را گویش بدانند. افراد غیر متخصص معمولاً گونه¬ای را که به دلایل غیر زبانی (مانند کاربرد در آموزش و رسانه¬های گروهی، دارا بودن پشتوانۀ علمی و ادبی، خط، گویندگان زیاد و بویژه تحصیلکرده، قلمرو جغرافیایی گسترده و غیره ) برجسته شده است، زبان می¬نامند و سایر گونه ها را گویش یا لهجه یا زبان محلی می¬نامند. زبان لکی نیز به دلیل نداشتن گونه نوشتاری، نداشتن پشتوانه علمی و اندک بودن گویشوران در قیاس با کردی و لری به این سرنوشت دچار شده است و افراد غیر متخصص هیچگاه آن را دارای هویت مستقل ندانسته اند. حال آنکه با بررسی علمی این زبان و پیشینۀ تاریخی و ادبی آن روشن می شود که لکی دارای هویت مستقل و پویا بوده است و در بستر تاریخی سیر تحول جداگانه ای را دنبال کرده است. از آنجا که به نظر می رسد که یک معیار قاطع برای تعیین دقیق مرز میان مفاهیم زبان و گویش که در تمام موارد قابل استفاده باشد، وجود ندارد و معیارهای گوناگون موجود نیز ممکن است در مواردی با یکدیگر در تعارض قرار گیرند و یا از یک نسبیت برخوردار شوند، پس زمانی می¬توان در مورد تمام زبان¬ها و گویش¬های رایج در چهارچوب مرزهای جغرافیایی یک کشور نظر قطعی داد که تمام آن¬ها به صورت یکسان و به شیوه¬ایی آکادمیک مورد تحلیل و بررسی زبان¬شناختی قرار گرفته و بسیاری از زوایای پنهان و ویژگیهای زبانی و تاریخی آنها روشن شده باشد.
@linguisticsacademy