کاربردشناسی.. یکی از عوامل مهم در تعبیر جملات دانشی است که کاربردشناسی نامیده می‌شود



کاربردشناسی

یکی از عوامل مهم در تعبیر جملات دانشی است که کاربردشناسی نامیده می شود. کاربردشناسی معنی را به هنگام کاربرد و در ارتباط با جهان خارج مورد مطالعه قرار می دهد. جملات اگر در موقعیت مناسب خود به کار نروند، نمی توانند در ایجاد ارتباط سهمی داشته باشند. ما در مقام گوینده می دانیم در هرموقعیتی چگونه صحبت کنیم و در مقام مخاطب نیز می دانیم در برابر آنچه می شنویم چه واکنشی نشان دهیم .


بافت موقعیت

در حقیقت معنی را نمی توان مستقل از بافت دانست. چراکه محیط خارج از زبان بر معنی جملات زبان تأثیرگذار است.

بعنوان مثال شخصی در خیابان داد می زند : آزادی !

معنی این واژه در موقعیت های مختلف متفاوت خواهد بود. ممکن است وی مشغول فروختن سیگار یا روزنامۀ آزادی باشد ، یا رانندۀ تاکسی که مسیرش میدان آزادی است و یا کسی که در راهپیمایی شعار آزادی می دهد!

افزون بر واژه ها جملات نیز می توانند مقید به بافت موقعیتی باشند. یعنی درک مفهوم آنها تنها از طریق شرایطی امکان پذیر است که حاکم بر تولید آنهاست.

معنای ضمنی جملات هم در بافت قابل درک هستند.

الف - می تونی یک کمی پول به من قرض بدی؟

ب - برو کیفم را بیار! (بله)

الف - تلفن زنگ می زند. ( گوشی را بردار)

ب- دارم دوش می گیرم.( نمی توانم )

شاخص ها

شاخص ها (دایکسیس) عناصری زبانی محسوب می شوند که مقید به بافت موقعیتی هستند و به مکان ، زمان یا شخص اشاره دارند.

شاخص ها از طریق بافت موقعیتی قابل درک هستند. مخاطب برای درک منظورگوینده باید مکان، زمان و شخص گوینده را بشناسد.

شاخص های مکانی عبارتند از : اینجا - آنجا - بالا - پایین.....

شاخص های زمانی عبارتند از: دیروز - فردا - بعداً - قبلاً.....

شاخص های شخصی عبارتند از : ضمایرمتصل ومنفصل شخصی

جایگزین ها

واژه هایی که بر روی محور همنشینی کنار هم قرار می گیرند، بر معنای یکدیگر تأثیر می گذارند. این تأثیر متقابل می تواند سبب انتقال معنی واژه ها به هم و حذف برخی از آنها شود. در چنین شرایطی درک مفهوم جمله تنها از طریق بافت موقعیتی امکان پذیر است.

- دو تا سیاه بدین ! (نوشابه)

- پایه بلندش شیک تره.( لیوان)

- ته اش را بده به من !( سیگار)

در این جملات همانطور که مشاهده می شود ، هسته حذف و وابسته ها جایگزین آن شده اند.

شناخته ها

در برخی بافتها هسته می ماند و وابسته ها حذف می شوند. چون گوینده مطمئن است که مخاطب هسته را بخوبی می شناسد ، گفتن وابسته ها را حشو می داند و از آنها صرف نظر می کند .

- پاکت را بهش دادی؟

- برو بسته را بیار!

- کتاب را خریدی؟

کارگفت

نظریۀ کارگفت برای نخستین بار از سوی آستین یکی از فلاسفۀ مکتب آکسفورد معرفی شد. این نظریه در حقیقت مخالفتی بود نسبت به سه اصل در معنی شناسی که مبنای نگرش فیلسوفانی به نام منطقیون اثبات گرا بود.

- جملات خبری گونۀ اصلی جملات زبان هستند.

- کاربرد اصلی زبان کاربردی اطلاعی است.

- صدق یا کذب معنی پاره گفتارها را می توان تعیین کرد.

آستین معتقد بود جملات خبری گونۀ اصلی جملات زبان نیستند، کاربرد اصلی زبان اطلاعی نیست، و صدق یا کذب معنی تمام پاره گفتارها قابل تعیین نیست.

- قول می دهم فردا درس بخوانم.

- شرط می بندم فردا نمرۀ بیست بگیری.

- قسم می خورم که من پول ها را برنداشته ام.

- اخطار می کنم که به سؤالات پاسخ دادگاه پاسخ دهید.

آستین این جملات را که به نوعی کنش یا عمل اشاره دارند پاره گفتارهای بیانی می نامد و معتقد است که در چنین جملاتی ، عملی از طریق فعل جمله بیان می شود. به اعتقاد آستین در پاره گفتارهای بیانی بحث برسر صدق یا کذب نیست. بلکه کاری مطرح است که چنین جملاتی می توانند انجام دهند. آن دسته از پاره گفتارهای بیانی که به اجرای عملی منجر می شوند را می توان بجا و در غیراینصورت آنرا نابجا خواند.

شرایطی که یک پاره گفتار بیانی را از کارایی برخوردار کند، شرایط کارایی نامند.

به اعتقاد آستین تولید یک کارگفت نیازمند گوینده ایست که چنین پاره گفتاری را تولید کند. وی این عمل را کنش بیانی می نامد، و تأثیری که کارگفت مذکور بر مخاطب می گذارد را کنش غیربیانی می نامد. آستین افزون بر این واکنش مخاطب نسبت به کنش غیربیانی را کنش پس بیانی می نامد.
@linguisticsacademy
در کنار آستین فیلسوفان و زبانشناسان دیگری از جمله سرل به بررسی ماهیت کارگفت ها و طبقه بندی آنها پرداختند. دراین میان آرای سرل از اهمیت بسزایی برخوردار است. وی این گونه پاره گفتارها را به پنج طبقه تقسیم می کند.

- کارگفت های اظهاری

اظهار گوینده را نشان می دهند: اظهار کردن- تأیید کردن - نفی کردن- تأکید کردن...

- کارگفت های ترغیبی

ترغیب گوینده برای انجام کاری : خواهش می کردن- امر کردن - سؤال کردن - دستور دادن...

- کارگفت های تعهدی

تعهد گوینده را نشان می دهند: قول دادن - تضمین کردن - قسم خوردن - متعهد شدن....

ص۱