در این کانال مطالبی در رابطه با فلسفه زبان نگرش ها بە مسائل زبانی زبان آموزی، تک زبانگی و چند زبانگی نشانە شناسی تحلیل گفتمان صرف و نحو و آواشناسی زباشناسی نظری و کاربردی رویکردهای زایشی، شناختی، نقشگرا .. د.میرمکری https://t.me/linguisticsacademy
میان زبان و شعر چه روابطی وجود دارد؟
میان زبان و شعر چه روابطی وجود دارد؟
چرا در یک متن، کارکرد زبان در موضوع نمیتواند یکسان باشد در صورتی که موضوع در زبان یکسان است؟ ما در یک متن یا گفتمان چگونه زبان شعر، فلسفه ، تاریخ ، دین و غیره را از یکدیگر تشخیص میدهیم؟ آیا موضوعات در زبان اتفاق میافتند، یا زبان در قالب موضوع جاری میشود؟ چرا زبان نثر نمیتواند زبان شعر باشد؟ مگر هر دو زبان نیستند؟ پس تمایز در زبان چگونه شکل میگیرد؟
موضوع و زبان : انسان موجودی است که نیازهایش او را از زندگی فردی به زندگی به صورت جمعی و اجتماعی متمایل میکند اما زندگی اجتماعی نیاز دیگری را با نام زبان جهت ارتباط افراد با یکدیگر فراهم میکند اما زبان چگونه شکل گرفته است؟ برخی مانند سوسور زبانشناس سوئیسی معتقد است که "زبان بر اندیشه مقدم است و تا زبان نباشد تودههای بیشکل فکری نظم نخواهند یافت و بدون زبان اندیشهای شکل نمیگیرد. اما اگر اندکی بر این تفکر تامل کنیم در مییابیم که انسان با زبان، همان ساختار دلالتی - نه زبان فیزیکی- بوجود نیامده است بلکه انسانها هزاران سال بدون زبان میزیستند و از راههای دیگری مانند تله پاتی، نقوش و... با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و مفاهیم ذهنی خود را انتقال میدادند، تا اینکه نسبت به کارکرد زبان شناخت پیدا کرده و بدلیل راحتی استفاده از زبان، آن را جایگزین وسایل ارتباطی قبلی قرار دادند، پس پیش از آشنایی با زبان، انسان با جهانبینی، شناخت، مفاهیم ذهنی و تفکر آشنا بوده، حتی اگر فرض کنیم زبان اولین وسیله ارتباطی میان انسانها بوده است این سوال پیش میآید که انسان چگونه به ساختار پیچیدهی زبانی دست مییابد؟ با این استدلال که هر چیزی به وسیله شناخت در ذهن انسان شکل میگیرد و از آنجایی که پیش از دستیابی انسان به زبان، چگونگی ارتباط برای انسان مجهول بوده است و همان تلاش ذهنیِ انسان برای یافتن این مجهولِ ارتباطی از میان شناختهای خود، همان اندیشه و تفکر است، پس انسان بوسیلهی اندیشه و تفکر به زبان رسیده و اندیشه بر زبان مقدم است.
اُبژه یا موضوع در زبان چیست؟ موضوع زمینه عملی است که زبان بخاطر آن جاری میشود، و زبان ساختاری است که مفاهیم ذهنی را به تصور صوتی حاصل از زبان فیزیکی پیوند میدهد.
در یک جامعهی بزرگ اجتماعی مانند کشور، اعضای جامعه نسبت به موضوعات زبانی و فیزیکیِ فعالیت آنها، موضوعات گروهی کوچکتر اجتماعی را تشکیل میدهند که در موضوع هر گروه براساس پذیرش هنجارهای آن موضوع به فعالیت پرداخته و از یکدیگر متمایز میشوند. به عنوان مثال در موضوع فعالیتهای فیزیکی مانند کشاورزی، آرایشگری، آهنگری و غیره، فعالیت فیزیکی مشترک است، اما افراد جهت فعالیت در هر کدام از این موضوعات ملزم به رعایت یک سری قوانین، هنجارها، فنون و ابزاری هستند که بر اساس آنها یک هماهنگی در موضوع بوجود آمده که آن را از دیگر موضوعات فعالیتهای فیزیکی تمیز میدهد. در موضوع فعالیتهای زبانی مانند، فلسفه، ریاضیات، ادبیات و غیره که شعر و نثر هم از آنها مستثنا نیستند نیز به همین گونه است، با این تفاوت که در این نوع از فعالیتها، بر خلاف موضوعات فیزیکی، فعالیت زبانی اصلی ترین وجه اشتراک میان آنها است.
اینجا موضوع شعر است. ما هنگامی که از یک موضوع خاص سخن میرانیم، یعنی زبان را بر اساس ساختار آن موضوع رام کرده ایم. خواه موضوع یک فعالیت فیزیکی باشد یا فعالیت ذهنی مانند شعر، حال اگر کمی بیشتر دقت کنیم متوجه میشویم که موضوع ماهیتی جداگانه از زبان محض دارد، پس از لحاظ مکانی، زبان محض و موضوع در ذهن در دو مکان اتفاق میافتند.
رابطه میان زبان و شعر: سیر مسیر هم زمانی زبان شعر بدین گونه اتفاق میافتد که زبان محض در ذهن به موضوع ارجاع داده شده، سپس زبان محض بر اساس قوانین، مقررات و هنجارهای موضوع، با عناصر شعری از قبیل تخیل، اندیشه واحساس، در هم تنیده میشود و موسیقی شعر را بوجود میآورد و در آخر با هم زمانی و هماهنگی به زبان شعر تبدیل میشود.
@linguisticsacademy
ماهیت هر موضوع بر اساس ساختار آن موضوع شکل میگیرد و تمایز میان موضوعات براساس آنچه در موضوعات مشابه و مشترک هستند اتفاق نمیافتد، بلکه از آنجایی که یک موضوع از لحاظ ساختاری شبیه موضوع دیگری نیست ما تمایز را تشخیص میدهیم. پس در موضوعِ شعر صورتهایی وجود دارد که در نثر نیست و موضوع نثر نیز دارای ساختاری است که شعر نمیتواند زبان را بر اساس آن ساختار جاری سازد. زبان در نثر هنگامی که هم زمان به وسیله تخیل، اندیشه، احساس و موسیقی به تکامل میرسد ما به مرز شعر رسیده ایم اما به محض اینکه یکی از این عناصر را حذف کنیم به نثر بازگشتهایم، پس ماهیت زبان شعر به عناصر ساختاری موضوع آن وابسته است.
ص۱