در این کانال مطالبی در رابطه با فلسفه زبان نگرش ها بە مسائل زبانی زبان آموزی، تک زبانگی و چند زبانگی نشانە شناسی تحلیل گفتمان صرف و نحو و آواشناسی زباشناسی نظری و کاربردی رویکردهای زایشی، شناختی، نقش‌گرا .. د.میرمکری https://t.me/linguisticsacademy


اثر نقاشی و زبان

نقاشی شایسته آن است که یک زبان نامیده شود؛ زیرا همچون هر زبانی از رمزگزاری خاصی تشکیل شده که جمله‌های آن در برگیرنده واحدهای کمتری هستند اما خود به مثابه واحدی برای ترکیب‌های بزرگتری به کار می‌روند. با این همه، یک اختلاف با زبان ملفوظ در اینجا وجود دارد و به همین دلیل است که پیام‌های نقاشی پیش از هر چیز از خلال یک دریافت زیباشاناسانه و سپس از طریق یک دریافت هوشمندانه، به ما می‌رسند؛ درحالی که در مورد زبان ملفوظ، با ورود رمزگزاری دومی، ماهیت نخستین رمزگزاری نیز تغییر می‌کند. و به همین علت است که در نشانه‌های زبانی، ما، «مشخصه‌ای دلبخواهانه» را به رسمیت می‌شناسیم. زبان شناسان این جنبه را زمانی اعلام می‌کنند که می‌گویند: «واج‌ها عناصر معنایی، که به نوبه خود در آواها حل می‌شوند، عناصر همسازی فاقد معنا هستند» (بنونیست). بنابراین، در زبان ملفوظ، نخستین رمز فاقد معنا، برای دومین رمز، وسیله و شرط معنا [یافتن] است؛ به گونه‌ای که معنا، خود، درون یک طرح قرار می‌گیرد. دو گانگی در شعر به تحقق می‌رسد که ارزش معنایی بالقوه رمز نخست را می‌گیرد تا آن را در رمز دوم قرار دهد. در حقیقت، شعر در آن واحد ...
  • گزارش تخلف

کالبد بە مثابه هویت

موضوع بدن و مهارت‌ها و روش‌های استفاده از آن از قدیمی‌ترین حوزه هایی است که انسان شناسان به آن پرداخته‌اند و از زمانی که رساله مارسل موس با عنوان «فنون کالبدی» بیش از پنجاه سال پیش به انتشار رسید تا امروز و از خلال آثار انسان شناسان دیگر فرانسوی، از جمله لوبروتون، می‌توان تمایل به درک کالبد به مثابه حامل بیولوژیک هویت فرهنگی فرد و از خلال فرد، جامعه را تشخیص داد. با وصف این، آنچه در طول سال‌های اخیر از خلال فرایندهای چند سویه جهانی شدن و از جمله از طریق چرخش بی پایان تصاویر در شبکه (اینترنت، ماهواره‌ها و مطبوعات …) حائز اهمیت است، اینکه بدن هر چه بیشتر از آنکه صرفا حامل بیولوژیک فرهنگ از طریق مهارت‌های زندگی روزمره (کار کردن، نشستن، خوابیدن، راه رفتن، و …) باشد، در عین حفظ کردن این جنبه از خود، در حال تبدیل شدن به یک ابزار استراتژیک نیز هست. البته شاید بهتر می‌بود می‌گفتیم، استراتژیک و تاکتیک. اما درباره استفاده تاکتیکی از بدن، بسیار بحث شده است و شاید تنها بتوان برای اشاره به مفهوم «صحنه پردازی روزمرگی» یا «ایدئولوژی روزمرگی» یعنی دو نظریه از میان نظریه‌های متعدد که به ترتیب به وسیله ...
  • گزارش تخلف

ت (مورد اول) یا منفی؛ شورش (مورد دوم) از ایدئولوژی قدرت غالب استراتژی کالبدی خود را تعیین می‌کند

پرسش نهایی، که در اینجا صرفا به صورت اشاره‌ای کوتاه به آن پاسخ می‌دهیم و پاسخ مفصل به آن را به فرصتی دیگر وامی گذاریم آن است که آیا در شرایط چندسویگی‌های پیچیده ناشی از فرایندهای بی شمار جریان یافته در روند جهانی شدن، اصولا چنین شکلی از کنترل‌ها امکان پذیر است یا نه. برای پاسخ به این سئوال باید منطق قدرت را درک کرد که یکی از ابعاد آ «تفائتی اساسی است که این منطق با مفهوم زمان دارد. رابطه این منزق با زمان و با مفهوم عام‌تر تاریخ، رابطه‌ای عمدتا اسطوره‌ای است و نه رابطه‌ای واقعی و کالبدی (ولو در ترکیبی از مادیت و ذهنیت) به گونه‌ای که ما در افراد حقیقی در جامعه می‌بینیم. قدرت خاصیت «خود شیفتگی» (narcissism) دارد و بنابراین می‌تواند با استفاده از ابزارهایی که پایه و اساس آنها صرفا یک «زور فیزیکی» است به بر ساخت هایی (construction) دست بیابد که در روند اسطوره‌ای شدن خود، منشاء خویش را (یعنی زور را) حذف کرده و در یک رابطه زبان آفرینشی (glottogensis) قرار می‌گیرند به گونه‌ای که به واژگان همان قدرتی را می‌دهند که باید در پدیده‌های فیزیکی وجود داشته باشد و این قدرت ذاتا قدرتی «افسون کننده» دارد ...
  • گزارش تخلف

عزیزان مخاطب گاهی پیش می‌آید، البته بندرت، تعدادی از پستها مستقیما به علم زبانشناسی مرتبط نباشند اما به علم زندگی مربوط اند

به همین دلیل توسط آدمین به اشتراک گذاشته می‌شوند.
  • گزارش تخلف

ود، اما این لفظ نیز فورا معنای بی‌طرفانه‌ای را که برایش مدنظر بود از دست داد

در اواسط قرن بیستم، «بازسازی شهری» لفظی هنری برای چیزی بود که، در عمل، میلیون‌ها آمریکایی را مجبور به جابه‌جاشدگی کرد. این افراد اکثرا از محله‌های کم‌درآمد اما باثباتی بودند که زاغه یا قدیمی محسوب می‌شدند و با خاک یکسان شدند. امروزه این اتفاق به‌طور گسترده به اطلاع عموم رسیده است، به‌طوری‌که «بازسازی شهری» تصویر بولدوزری را در ذهن تداعی می‌کند که خانه‌های افراد بیگناه را تخریب می‌نماید. نکتۀ قابل‌توجه اینکه ظاهرا لفظ جایگزینی برای «بازسازی شهری» وجود ندارد؛ یکی از علل این امر این است که سیاست‌های دانه‌درشت‌های امور شهری همچون رابرت موزس، برنامه‌ریز شهری نیویورک، چنان محکوم شده‌اند که مسئولان عمومی دیگر چنین دکترین‌هایی ارائه نمی‌کنند. آخرین نکته هم این است که واژگان به‌تنهایی نمی‌توانند چنین کاری کنند: خود «بازسازی شهری» به‌واژه‌ای برای «پاک‌سازی زاغه‌ها» بود، اما توقف این فعالیت چند دهه بعد رخ داد. دگرگونی حقیقی نیازمند تغییر اندیشه بود …پس «تردمیل به‌واژه»، صرفا، نه نوعی واژه‌‌بازی دیوان‌سالارانه است و نه نوعی از سیاست‌بازی‌های هویتی، بلکه نشانگان این واقعیت است که، علی‌رغم میل ما، ت ...
  • گزارش تخلف

«به‌واژه‌ها» مثل لباس زیر باید مرتب عوض شوند.. مثلا دست‌شویی‌رفتن را فرض بگیرید

برای آن، طیف گسترده‌ای از کلمات داریم: دست‌به‌آب، مستراح، توالت، سرویس بهداشتی و … این را مقایسه کنید با حمام که احتمالا همیشه حمام بوده است. به این واژه‌های جایگزین، که هرکدام از آن‌ها در دوره‌ای از تاریخ متداول می‌شوند، «به‌واژه» می‌گویند. به‌واژه‌ها روشی برای مؤدبانه یا محترمانه سخن‌گفتن هستند. اما گویا تاریخ مصرف آن‌ها کوتاه است. چرا؟. ایان — چیزی که امروزه آن را «کمک نقدی به توانمندان دیگرگونه۱» می‌خوانیم روزگاری به‌طور کاملا موجهی «رفاه چلاق‌ها۲» نامیده می‌شد. واژه‌های «رفاه» ۳ و «چلاق» امروزه در طیف سوگیرانه تا توهین‌آمیز قلمداد می‌شوند، اما زمانی مردم فرهیخته و متشخص نیز آن‌ها را مؤدبانه محسوب می‌کردند. حتی سازمانی به‌نام «جامعۀ بین‌المللی رفاه چلاق‌ها» وجود داشت که در سال ۱۹۲۲ تأسیس شده بود. اما این سازمان در سال ۱۹۶۰ نام خود را به «جامعۀ بین‌المللی توان‌بخشی به ناتوانان» تغییر داد …هرقدر هم که این تغییر عنوان از منظر ما کار درستی به نظر برسد، عنوان جدید نشانۀ نگرشی عمومی در آن دوران بود که اکنون اغلب با چشم‌غره به پیشوازش می‌رویم. ...
  • گزارش تخلف

درهم‌آمیخته شد تاجایی‌که «معلول» به‌عنوان جایگزینی بدون آن تداعی‌ها شکل گرفت …اما چون انسان‌ها همچنان انسان بودند امکان نداشت که «

نوبت به لفظ «ناتوان» رسید. قدمت این واژه حالا به‌حدی رسیده است که برخی آن را نیز دارای رگه‌هایی از توهین می‌دانند و این امر موجب شکل‌گیری جایگزینی همچون «توانمند دیگرگونه» شده است. قابل‌توجه است که «جامعۀ بین‌المللی توان‌بخشی به ناتوانان» بعدها مجددا اسم خود را به «انجمن بین‌المللی توان‌بخشی» تغییر داد؛ امروزه مسئولین این سازمان ترجیح می‌دهند که سازمان آن‌ها صرفا با نام آر. آی۵ خوانده شود تا به‌طور کلی از مزاحمت کلمات خلاص شوند. این قضیه مشابه مورد «عقب‌مانده» بوده است که جای خود را به «ناتوان ذهنی» داد یا «رفاه» که غالبا امروزه جای خود را به «کمک نقدی» یا اختصاراتی بی‌نام‌ونشان از طرح‌های تأمین آن همچون تی. ای. ان. اف (کمک موقت برای خانواده‌های نیازمند) داده است …نظرات شخصی ممکن است چنان در یک به‌واژه نفوذ کند که سخت بتوان فهمید روزگاری چه مفهومی داشته است. «رفاه» زمانی جایگزین چیزی بود که آن را «کمک به تأمین منزل» می‌گفتند. ...
  • گزارش تخلف