در این کانال مطالبی در رابطه با فلسفه زبان نگرش ها بە مسائل زبانی زبان آموزی، تک زبانگی و چند زبانگی نشانە شناسی تحلیل گفتمان صرف و نحو و آواشناسی زباشناسی نظری و کاربردی رویکردهای زایشی، شناختی، نقشگرا .. د.میرمکری https://t.me/linguisticsacademy
جنسیت و ارتوپدهای اخلاق.. کانال انجمن علمی دانشجویی جامعه شناسی. June ۱۶, ۲۰۱۸
@linguisticsacademy
مسئلۀ جنسیت و ارتوپدهای اخلاق
کانال انجمن علمی دانشجویی جامعه شناسی
June 16, 2018
آرش حیدری
فهم درون ماندگار مسئلۀ جنسیت در ایران معاصر، در کلان روایت هایی اسیر شده است که امتناعی پیش روی فهم جنسیت می گذارند. زمانی که از نسبت جنسیت با فرهنگ، سیاست، اجتماع یا اقتصاد سخن می رود دو کلان روایت، زمین مجادله را، تسخیر می کنند. یکی کلان روایت رایج سنت گرا است که بدون برقرار کردن نسبت مشخصی با تحولات عمیق در ایران معاصر همچنان بر موضعی خاص پا می فشارد و چه بسا بخش بزرگی از سیاست گذاری ها نیز در درون چنین کلان روایتی مفهوم پردازی و اجرایی می شوند. در سطح دیگر کلان روایتی حضور دارد که با پافشاری بر منطق زیستی زنان طبقه متوسط به بالای کلان شهرها، تصویری از زن و مطالبات زنانه ارائه می کند که نسبت وثیقی با زنان به حاشیه رفته ندارد. این نوع نگاه که غلبه ای تمام عیار بر منطق رسانه ای و البته علوم انسانی در ایران دارد، در فهم منطق جنسیت و تبعیض، روایتی را ارائه می کند که اولاً به شدت مرکزگرا است، دوم به شدت طبقاتی است و مطالبات طبقۀ فرادست را فریاد می زند، سوم منطق قومیتی خاص خود را دارد و دیگربودگی های قومیتی را در پرانتز می گذارد. این نوع نگاه تلاش دارد فهمی از منطق تبعیض و طرد ارائه کند و زنان فرودست را همواره یا در پرانتز می گذارد و یا در قالب انواعی از ستم دیدگی تئوریزه می کند که نیازمند فرهنگ سازی و آگاهی بخشی و آموزش اند.
نکتۀ جالب توجه اینجا است که نگاه بنیادگرا به مسئلۀ زن با نگاه کلان روایتیِ مرکز نشین، هر دو در یک نقطه همدست اند و آن هم آگاهی زدایی از بخش بزرگی از زنان است. آگاهی زدایی را به فرایندی اطلاق می کنیم که طی آن افراد و گروه هایی طی فرایندی نظری و گفتمانی به عنوان افرادی آسیب دیده بازنمایی می شوند که آسیب دیدگیشان ناشی از عدم آموزش و آگاهی کافی است و لذا نیازمند مداخلات آموزشی و آگاهی بخشی و فرهنگ سازی بازنمایی می شوند. این فرایند که غلبۀ تام و تمامی بر دم و دستگاه سیاست گذاری کشور دارد و به جرأت می توان گفت که علوم انسانی را نیز بلعیده است، طی این عمل گفتمانی بخش بزرگی از فضای روایی و هویتی و معنایی فرودستان را ذیل عدم آگاهی و آموزش به سکوت وا می دارد و آگاهی را به مثابۀ ملک طلق افراد یا گروه هایی خاص می فهمد که همچون صدقه می باید به افراد و گروه های فرودست داده شود.
در این فضا الگوهایی که معتقد به فرهنگ سازی و آگاهی بخشی هستند، بر فضای فهم مسائل اجتماعی، من جمله جنسیت، غلبۀ تام و تمام یافته اند. این نوع نگاه که در اصل خویش پروپاگاندایی ایدئولوژیک است، خود را به سحر مفهومی بی معنا به نام فرهنگ سازی مزین می کند و به قالبی نرم در عمل، فضاها و زیست جهان های دیگرگون را هدف می گیرد و نوع دیگری از سلطه را در این فضاها نهادینه می کند.
این نوع نگاه اگرچه به ظاهر انتقادی است، اما به واسطۀ خاستگاه طبقاتی و مرکزگرایانه اش از اساس درکی از مفهوم قدرت و مقاومت در زیست زنان فرودست نداشته و نخواهد داشت چراکه زیست فرودستان را همواره از موضعی اخلاقی و مبتنی بر ناآگاهی می فهمد. آگاهی موجود در فضا-زمان فرودستان در بسیاری از موارد بستری است برای دیگرگون کردن وضعیت و چه بسا امکان هایی نهفته در درون آنها باشد که منطق عمل سیاست گذارانه را یکسر به چالش بکشد. عمل سیاست گذارانه، خیرمآبانه، قیم مآبانه و یا اعمالی مبتنی بر آگاهی بخشی و آموزش از آنجا شکست می خورند که یکسر در منطقی فردگرایانه و نگرشی با معضلات جنسیتی در تکثرش مواجه می شوند. جدا ساختن عاملیت از ساختار، سوژه از ابژه، فرد از اجتماع طی فرایندهای نظری موجب می شود که آگاهی موجود و مکانیسم ها و فرایندهای زیست زنانه در بستر خودش و در فضا-زمانِ تجربۀ زیسته، چندان محوریت نیابند و در عمل همواره به جای فرودست سخن گفته شود. سخن گفتن به جای فرودست و آگاهی زدایی از زن فرودست پیشاپیش دری را برای مجموعه ای از کنشهای نظری و گفتمانی باز می کند که با ظاهری آراسته انواعی از سلطه و استعمار زیست جهان را در پی خواهد داشت. نمونۀ بارز ان برآمدن نسخه ای متأخر از فهم امر اجتماعی است که می خواهد در قدرت شریک باشد و فریاد برمی آورد که «جایی برای جامعه شناسان نیست و حاکمیت به یافته های جامعه شناسانه توجهی نمی کند». نکتۀ جالب توجه آنجا است که این نوع نگاه که همواره مویه می کند که «جایی برای ما نیست» قدرتی بی حد و حصر در کرسی هیئت علمی دارد، ید طولایی در مدیریت متون پژوهشی اعم از مقاله و پایان نامه دارد، و در عمل بر بسیاری از شاهرگ های تولید علم حاکم است اما از آنجا که هم چون پزشکان و مهندسان در ساخت قدرت مبتنی بر پست و سمت سطوح بالا جدی گرفته نشده در پی تعریفی نقشی است برای خود.
Page 1