۳. خاتون، خانم، بانو، کدبانو.۴. عمه، خاله، خواهر، دختر.۵

3. خاتون، خانم، بانو، کدبانو
4. عمه، خاله، خواهر، دختر
5. کنیز، کلفت، عروس، زن
6. مادر، مامان، والده، ماما
7. ننه، ماده، مرغ، ماکیان
8. عجوزه، مهریه، عروسک، شوهر
9. چادر، ، کوشواره، النگو
نکته بسیار مهم در این داده ها این است که کاربرد واژه ی کلید «زن» نسبت بسیاربالایی در میان
واژه های کلیدی دیگر برای اشاره ی صریح وجود دارد که می توان گفت: زن دارای دو مفهوم عمده است: (1 – نماینده جنسیت مؤنث 2 – همسر مرد.)

دلالت های ضمنی نیز داده هایی بود که اشاره به زن در آن ها از طریق توجه به کاربرد واژه ها صورت گرفته بود در واقع اشاره به کار رفته که به لایه های زیرین معنایی مربوط می شد و به همین خاطرصراحتا مطرح نشده بود. نکته جالب در این داده ها این است که در بسیاری از آنها به لحاظ معنایی و واژگانی هیچ اجباری برای منتسب دانستن آنها به زنان وجود ندارد و صرفاً نحوه ی کاربرد آنها در اجتماع فرودست انگاری زبانی زنان را مشخص می کند و از میان داده ها به موارد زیر می توان اشاره کرد:
  آش مردان دیر می پزد
  اهل خانه
  ترشیده
  جوانمرد
  خانه پدر
  خر شدن
  ددری
در بررسی بسیاری از داده های جمع آوری شده مشخص شده است که استفاده بسیار زیاد از دلالت صریح 77% نسبت به دلالت ضمنی 23% یعنی بسامد بالای اشارات صریح نشانه ی جنسیت زدگی شدید در زبان فارسی است.

اسامی عام (عام نگری) 
زبان جنسیت را اینگونه نیز می توان تعریف کرد که در آن تجارب آدمی از دیدگاهی مردانه ولی به عنوان هنجاری برای عام مطرح می شوند. روشنترین در این مورد واژه ی «آدم یا بنی آدم» است.
– در لغت نامه دهخدا آمده است:
آدم، نخستین پدر، در تداول امروزی مترادف آدم، آدمی، آدمیان، انس، ناس. در مثال های شاهد آدم، مرد، مردمان، مترادف یکدیگرند. آدم از کوچکی بزرگ می شود. و فروتنی سبب بزرگی مرد
می شود. مردمان باید به یکدیگر یاری دهند.
هنگامیکه یکی از جنسیت ها خود را به عنوان نماینده تمام در زبان مطرح می کند از محدوده جنسیت و نقش جنسی بیرون می آید در حالی که جنسیت مخالف با توجه جنسیت و نقش جز خود تعریف می شود. این پدیده در زبان فارسی به نفع جنسیت مذکر و به ضرر جنسیت مؤنث مطرح شده است. به این ترتیب مرد خود انسانیت و زن غیر و دیگری محسوب می شود. نمونه دیگر واژه «مرد» است که در داده ها زیر نمود پیدا کرده است:
  جوانمرد
  رادمرد
  مرد باید در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیاب باشد.
  مرد ره بودن
  مرد کاری بودن
  نامرد
  قول مردانه
  مثل مرد می مونه

#نشان داری
بسیاری از ترکیب های واژگانی توهین آمیز که در مورد زنان به کار می روند در این مقوله جای دارند.میلز (1995) در تعریف نشان داری گفته است: «صورت نشان دار صورتی است که از صورت هنجار منحرف شده است». به عبارت دیگر صورت عادی تر و مهم تر صورت بی نشان است. و در بسیاری از موارد زن به صورت عنصر نشان دار و مرد به عنوان عنصر بی نشان مطرح می شود. از مواردی که نمایانگر نشانداری به نفع یک جنسیت خاص در زبان فارسی هستند موارد زیر قابل اشاره است:

الف) در برخی از مواردی از اسامی عام برای اشاره به کل مقوله استفاده می شود.
  ب) واژه ی «زنانه» نسبت به جفت تقابلی خود یعنی «مردانه» بار معنایی کم اهمیت تری دارد.
ج) در زمینه نامگذاری حیوانات نیز نشان داری عمل می کند. مثلاً واژه ی اسب بجای اشاره به نوع حیوان به کار می رود اما واژه ی مادیان فقط به اسب اطلاق می گردد.
د) گاهی نشان داری به صورت تقابل صوری خود را نشان داده است. مثلاً در ارتباط با جفت تقابلی عجوز/ عجوزه فقط صورت دوم آن و آن هم به صورت نشان دار استعمال می شود.

#صفات منفی 
یکی از شیوه های فرودست انگاری زبانی زنان اشاره دائمی به وجود صفات منفی در آنان و ایجاد این باور در درون اجتماع و خود انان است که ذاتاً واجد این صفات منفی هستند. در واقع در این نگرش بدون توجه به تفاوت های فردی، صفتی منفی به عنوان ویژگی خاص یک جنسیت به کاربرده می شود بی آنکه به وجود همان صفت در میان افراد گروه متعلق به جنسیت دیگر اشاره گردد. در این میان به 12 صفت منفی به زنان اشاره کرد که 33% از موارد جمع آوری شده را به خود اختصاص دارند این صفات عبارتند از: بی وفا، دهن لق، حسود، مکار، توطئه گر، حریص، طماع، پر گو، کم طاقت، ناقص العقل و نادان، حقیر و بی مایه، خانه نشین و منزوی، منفعل، فضول.

#جنسیت زدگی در حوزه معنا 
یکی از راه های اعمال نابرابری زبان بین گویندگان دو جنسیت استفاده از معنا است. در واقع بسیاری از موارد، عبارات و واژگان زبان به طور ضمنی و با استفاده از مؤلفه های معنایی جنسیت زدگی را ترویج می کنند. به عبارت دیگر معنا همیشه صورتی طبیعی به نظر می رسد یعنی در ساختار درونی واژه است. به عبارت دیگر گاهی معنای واژه گانی در مقابل عامل جنسیت به گونه ای متفاوت و در مقابل فرادست و فرودست عمل می کند.
@linguisticsacademy
ص۲