📈هاشمی در ترازوی اقتصاد (۲).. اصلاحات اقتصادی موفق؟

📈هاشمی در ترازوی اقتصاد(2)

اصلاحات اقتصادی موفق؟

🔹زمانی که آقای هاشمی به ریاست جمهوری راه یافت، نظام اداری و تجربه وزرا و مدیران کشور یک تجربه دولتی بود. بانک مرکزی صرفا ارز تزریق کرده و وزیر صنعت تا آن زمان مشغول بنگاهداری دولتی بود و نه اداره بخش خصوصی، به همین ترتیب سایر دستگاه‌های دولتی نیز چنین شرایطی داشتند. مقررات هم متناسب با این امر تنظیم شده و فرهنگ اداری و کارشناسی به تناسب این شکل گرفته بود. در چنین شرایطی که اصلاحات صورت می‌گیرد، ادارات و نهادها تجربه بازار آزاد را ندارند.

🔹بحثی در شورای اقتصاد در گرفت که تعداد این بحث‌ها هم زیاد بود. بیشتر اعضای شورای اقتصاد معتقد بودند که باید به تدریج تعدیل صورت گیرد، چرا که ممکن است انجام این اصلاحات پیامدهای سیاسی داشته باشد. برخی هم معتقد به اصلاحات فوری بودند. آقای هاشمی هم معتقد بودند که ما تعدیلات را به تدریج انجام دهیم. طبیعتا اجرای سیاست تدریجی رانت‌هایی را برای عده‌ای فراهم آورد که مورد هجمه مخالفان قرار گرفت. بد نیست خاطره‌ای در این زمینه تعریف کنم. چهار گزارش درباره یارانه‌های انرژی به آقای هاشمی دادیم. پس از اینکه این بحث در شورای اقتصاد مطرح شد ایشان در آن جلسه بیان کردند که من حاضرم قیمت حامل‌های انرژی را ناگهان تغییردهیم و اگر مشکلی پیش آمد من حاضرم همه مسوولیت‌ها را به عهده بگیرم و در آن زمان من را برکنار کنید.

🔹او برای اصلاحات در اقتصاد کشور حاضر بود تا این حد خود را فدا کند و جالب این بود که از نظر خود چشم پوشید و در نهایت تصمیم را به شورا واگذار کرد و نظر آن را پذیرفت. یکی از نکاتی که باید اشاره کنم این است که نگاه آقای هاشمی به اقتصاد، نگاه خرد بود. زمانی که وزیر صنعت در مورد کمبود سرمایه یا نیاز به تسهیلات بانکی حرف می‌زد، چون خود در حوزه خرد کار کرده بود و به راحتی مساله را درک می‌کرد، اما وقتی به آقای هاشمی در مورد افزایش نقدینگی توضیح می‌دادیم، موضوع را به مسخره می‌گرفت. شاید ایراد از من و آقای نیلی و طبیبیان یا نوربخش بود که نتوانستیم این مساله را که متغیرهای کلان آثاری دارد که با حوزه خرد هم جنس نیستند، به درستی منتقل کنیم در نتیجه نقدینگی رشد کرد و تورم افزایش یافت و پیامدهای منفی زیادی برای دولت داشت به گونه‌ای در اواسط دوره دوم حرکت دولت متوقف شد و تیم اقتصادی تضعیف شد به گونه‌ای که آقای نوربخش کنار گذاشته شد و درست در نقطه مقابل سیاست‌های کنترلی و تقویت تعزیرات و سرکوب قیمت‌ها و... به کار گرفته شد و آقای هاشمی هم اینها را می‌پذیرفت، چرا که در آن زمان ایشان با رهبری مسائل را هماهنگ می‌کرد و رهبری نیز از اوضاع پیش آمده به شدت ناراحت بودند. از سوی دیگر جریان‌های راست هم وزیر اقتصاد را استیضاح کرده بود و ایشان پذیرفت که سیاست‌های رهبری را اجرا کند، در عین حال در سخنرانی‌ها و بیانات خود بارها بیان کرد که سیاست‌های اصلاحی و تعدیل را قبول دارم. تفکر و اندیشه اصلاحی ایشان در دوره‌های بعد به ویژه دوره آقای خاتمی به‌رغم اینکه اول مخالفت‌هایی وجود داشت، پذیرفته و نهادینه شد. در حال حاضر نیز یک هم‌اندیشی و اشتراک نظری روی همان مباحث داریم و بسته به این است که در حال حاضر سیاست‌ها را چگونه اجرا کنیم.

🔹نکته‌ای که باید عرض کنم این است که او به اقتصاد آزاد و مردمی اعتقاد داشت، اما در نحوه اجرا و پیاده کردن ممکن بود رویه‌های خود را تغییر دهد. همان‌طور که عرض کردم در دوره دوم ریاست جمهوری ایشان مجبور به کنار گذاشتن تیم اقتصادی خود شد، اما اصول و عقاید خود را حداقل در حوزه اقتصاد هرگز کنار نگذاشت.

https://goo.gl/sVVwAv
🔹متن کامل این یادداشت جالب:
https://goo.gl/25v0B3
🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari