اقتصاد سیاسی شورش‌های ۹۶.. ✍امیر حسین خالقی

اقتصاد سیاسی شورش های 96

✍امیر حسین خالقی

گفته می شود پس از انفجار نفتی سال های آغازین دهه 1350 که درآمدهای نفتی ایران چند برابر شده بود، آخرین شاه ایران که از بیماری و مرگ نزدیک خود خبر دار بود، فرصت را بیش از هر وقتی برای تحقق شعار خویش یعنی رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ مناسب دید و خواست به قول خودش کشوری آباد را تحویل جانشین خود بدهد. او حتی پیش از این هم در سال های دهه 40 که عملکرد چشمگیر اقتصادی ایران بسیاری نظرها را جلب کرده بود، گفته بود که تنها ژاپن و ایران می توانند به سطح پیشرفت اقتصادی اروپایی ها برسند و البته اوضاع ایران به دلیل داشتن منابع طبیعی ارزشمند خیلی بهتر از سرزمین آفتاب تابان است!

حالا شاه ایران در دهه 50 و اوج قدرتش فرصتی بی بدیل را به چنگ آورده بود؛ عایدی بادآورده نفت چنان بود که کسانی در ایران می گفتند آنقدر پول داریم که حتی می توانیم مشکلاتمان را بخریم! قرار شد با تزریق پترودلارهای تازه دولت ایران برنامه توسعه بلندپروازانه خود را دنبال کند.

در همان زمان کسانی مخالف بلندپروازی های پادشاه بودند، ولی صدایشان به جایی نرسید، در کنفرانسی که در تابستان سال 1353 در رامسر برگزار شد، کارشناسان سازمان برنامه به شاه هشدار دادند که تزریق درآمدهای نفتی پیامدهای نامطلوب بسیاری خواهد داشت و اقتصاد ایران ظرفیت جذب آن را ندارد. در گفته ای مشهور یکی از آنها گفته بود "این پول را به اقتصاد ایران تزریق کنید، انقلاب می شود!".

تا سال 1356 کار خوب پیش می رفت، ولی بعد از آن با پایین آمدن قیمت نفت، رکود و تورم کشور را فرا گرفت و بقیه داستان را هم که می دانیم؛ همه چیز از خودرایی شخص پادشاه و انسداد فضای سیاسی و رقابت های سیاسی-نفتی حکام صحرای حجاز و نارضایتی مردم دست به دست هم داد و بر شاه ایران رفت آنچه که رفت. گفته اند از میان دیپلمات ها و اهالی سیاست اوری لوبرانی، سفیر اسرائیل در ایران، نخستین کسی بود که سقوط شاه را پیش بینی کرده بود، ولی از قرار اینجا هم اقتصادی ها آینده را بهتر دیده بودند.

بعدها در سال های بعد از انقلاب و از سال های نیمه دوم دهه 1380 هم باز قیمت نفت ناگهان چند برابر شد و حتی به بالاتر از 100 دلار رسید؛ زمینه و زمانه با دوران پهلوی البته متفاوت بود، ولی در ولخرجی و رها کردن درآمدهای بادآورده نفتی در اقتصاد چندان متفاوت از گذشته عمل نشد. پوپولیست های دولت مهرورزی در پول پخش کردن و حمایت سیاسی خریدن جهدی تمام کردند. همان سال ها هم کسانی بروز بیماری هلندی را هشدار دادند.

در این یادداشت دنیای اقتصاد به شورش های دی 96 پرداخته ام؛ شباهت هایی می توان با دوران شاه فقید سراغ گرفت؛ اکنون آینده ما خوب نیست، نرخ تشکیل سرمایه ثابت (بخوانید اشتغال زایی آینده) کم از مصیبت ندارد. هیچ سیاست مشخصی هم برای اصلاح جدی در اقتصاد برای آینده هم انگار در دستور کار نیست. به زبان ساده وضع اقتصاد ما خوب نیست و انگار برنامه ای هم برای خوب شدن وجود ندارد.

اطلاعات معتبر و دقیقی از شورش های 96 نداریم، ولی با توجه به پراکندگی جغرافیایی و اخبار غیررسمی از قرار ناراضیان بیشتر از طبقات کم درآمد اجتماع بودند، همان مردمی که سرمایه و ثروتی ندارند و تورم و رکود برای آنها پررنگ تر از دیگران احساس می شود. از یاد نبریم این اقشار در فرهنگ سیاسی ایران اهمیتی نمادین دارند و در تصویر رسمی مخاطب اصلی حکومت تلقی می شوند. اما مطلب نگران کننده جای دیگری است.

می شد پیامی را در این شورش ها و حواشی آن در فضای مجازی مشاهده کرد که مضمون اش "بی اعتمادی به اهالی سیاست" و "دور شدن از مشی اصلاح" و "تمام شدن صبر" بود، آنها احساس می کنند صدا و نماینده ای در ساختار سیاسی کشور ندارند. شواهد کلی چنین می نماید که تعداد کسانی که چنین نگاهی به اوضاع دارند آنقدر هست که یک چالش جدی تلقی شود.

غریب نیست در آینده ای نزدیک پای طبقه متوسط شهری هم به خیابان برسد و می دانیم مدیریت این طبقه مشکل ساز برای هیچ حکومتی ساده نیست. یادمان باشد اصلاح ساختاری موردنیاز در اقتصادهایی مثل ما هزینه های سیاسی زیادی خواهد داشت و اعتراض های خیابانی و نارضایتی گسترده پیامد ناگزیر آن است، در آن یوم الفاجعه نیاز به سیاستمداران و تشکل هایی است که بتوانند ناراضیان خیابانی را آرام کنند و آتش را فرونشانند، به نظر می رسد چنین گروه ها و افرادی در سیاست ایران به حد کافی نداریم و این چالش کوچکی نیست. والله اعلم.

https://goo.gl/Egfq5b

🔹کانال اقتصاد در گذر زمان: