تحلیلی بر اقتصاد از نگاه تاریخ و بهترین تحلیل های اقتصادی تماس با مدیر کانال: @Mokhtari_Ali
📉انقلاب جهل.. (در باب چند فراز قابل تامل از مقاله دکتر فیضى).. ✍دکتر محمد طبیبیان
📉انقلاب جهل
(در باب چند فراز قابل تامل از مقاله دكتر فيضى)
✍دکتر محمد طبیبیان
پرسش اساسی در اینجا این است که چرا تجربههای فراوان از سیاستهای شکستخورده در دهههای اخیر از قیمتگذاریهای دستوری گرفته تا مجازات گرانفروشی و از انواع ممنوع یا قاچاق اعلام کردنها گرفته تا انواع طرحها و تسهیلات تشویقی، درسی برای سیاستگذار نمیشود آنقدر که باز به تکرار تجربههای دهه پنجاه و شصت در مدیریت بازار روی نیاورد، حوزه کلان اقتصاد را محملی برای آزمون و خطاهای سیاستی خود قرار ندهد و خود را از چرخه معیوب سیاستگذاریهای ناکارآمد رهایی نبخشد.
به نظرم پاسخ را میتوان در فرآیند شکلگیری علم مدرن در بیان یووال نوح هراری در کتاب «انسان خردمند» (ترجمه نیک گرگین، نشر نو، ص ۳۵۰) یافت آنجا که اشاره میکند علم مدرن از سه جهتِ کلیدی با مکاتب معرفتی پیشین تفاوت دارد: تمایل به اعتراف به نادانی، جایگاه محوری مشاهده و ریاضیات و توسعه قدرتها و فناوریهای جدید. او نشان میدهد که علم مدرن بر پایه اصل لاتین ایگنوراموس (Ignoramus) یا «ما نمیدانیم» استوار است. پیشفرض علم مدرن آن است که ما دانای کل (Omniscience) نیستیم. مهمتر از آن اینکه میپذیریم با کسب دانش بیشتر، ممکن است آنچه امروز گمان میکنیم میدانیم، نادرست از آب دربیاید. علم مدرن، پس از پذیرش جهل، با گردآوری مشاهدهها و سپس استفاده از ابزارهای ریاضی برای جایدادن این مشاهدات در دل نظریههای جامع بهدنبال کسب دانش جدید است. علم مدرن اما به خلق نظریهها اکتفا نمیکند، بلکه از این نظریهها برای کسب توانمندیهای جدید و بهویژه توسعه فناوریهای نو بهره میگیرد؛ بنابراین انقلاب علمی نه انقلاب دانش، بلکه انقلاب جهل بوده است. مهمترین کشفی که زمینهساز انقلاب علمی شد، کشف این نکته بود که انسانها پاسخ مهمترین پرسشهایشان را نمیدانند.
🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari