🔹در شرایطی که اقتصاد کشور در رکود است جبران کسری بودجه از طریق انتشار اوراق‌خزانه می‌تواند عواقب ناگواری برای اقتصادی داشته باشد ک

🔹در شرایطی که اقتصاد کشور در رکود است جبران کسری بودجه از طریق انتشار اوراق‌خزانه می‌تواند عواقب ناگواری برای اقتصادی داشته باشد که بانکداری‌اش خود درگیر مشکلات مالی‌ است. پس نه مالیات، نه نفت، نه خصوصی‌سازی و نه اوراق خزانه هیچکدام در شرایط خاص امروز کشور جوابگو نیستند. دریابیم که اهمیت یافتن ابزار پنجم حیاتی است. در شرایطی هستیم که در آن برخی صندوق‌های بازنشستگی در شرف ورشکستگی‌اند؛ به دلیل استمهال‌های مکرر منابع برخی بانک‌های بزرگ کشور قفلند؛ دولتی که هزینه‌های جاری‌اش کمتر از «سیصد هزار میلیارد تومان»‌ است بالغ بر «سیصد هزار میلیارد تومان» بدهی سررسید گذشته دارد و از همه مهم‌تر، اقتصاد کشور سال‌ها است نتوانسته وارد رشد پایدار شود. این وضعیت، تعریف ورشکستگی یک اقتصاد است. اولین گام یک مریض اذعان به مریض بودن است. مریضی که به دلیل گرفتگی عروق یکبار سکته کرده، به‌زودی متاثر از سکته دوم خواهد مرد، اگر منکر مریض بودن خود شود. کسی که منکر مریضی‌ است پرهیز نمی‌کند و داروهای خود را منظم مصرف نمی‌کند. همین‌طور کشوری که منکر رکود است، با ناپرهیزی‌های سیاستی، خود را در خطر سکته دوم قرار می‌دهد؛ سکته‌ای که می‌تواند سکته آخر باشد، چگونه به اینجا رسیدیم؟‌

🔹یک مجرایی در اقتصاد کشور باز است که منابع کشور از محل آن از کشور خارج می‌شوند. به‌رغم تمام تلاش و فعالیت اقتصادی آحاد جامعه که ارزش افزوده تولید می‌کند و به‌رغم فروش این همه منابع خدادادی کشور، به‌دلیل باز بودن آن مجرا، منابع کشور از کشور خارج شده و دولت به‌لحاظ مالی تضعیف می‌شود. این مجرا همان سیاست دولت در پرداخت یارانه به کشاورزان و صنعتگران خارجی است. این یارانه از سویی منابع کشور را خارج کرده و از سویی فعالیت کشاورزان و صنعتگران ایرانی را مختل می‌کند. این یارانه از طریق حفظ ارزش اسمی دلار پرداخت می‌شود.

🔹در واقع علاوه بر چهار منبع درآمدی که ذکرشان رفت، دولت یک راه درآمدی دیگر دارد و آن دلارهایی است که در بازارهای داخلی می‌فروشد. در سال‌های گذشته دولت‌های متوالی اصرار داشته‌اند که قیمت اسمی دلار در برابر ریال را حفظ کنند. حاصل این هم جهش‌های ناگهان و گاه و بیگاه قیمت اسمی دلار است. این رویه خطرناک تا امروز هم اصلاح نشده بلکه تنها پشت عنوان بی‌معنی «شناور مدیریت شده» مخفی شده. کشوری که تورم دو رقمی دارد نمی‌تواند قیمت اسمی دلار را که تورم زیر ۲ درصد دارد، ثابت حفظ کند. دست‌کم استراتژی باید حفظ ثبات قیمت واقعی دلار (تنظیم شده متناسب با تورم) باشد.

🔹اصلاح قیمت دلار اولا کشاورزی رو به نابودی کشور را نجات می‌دهد. ثانیا رمقی به بخش صادراتی کشور می‌دهد. همین دو امر می‌توانند به اقتصاد حرکتی بدهند. اما از همه مهم‌تر، درآمد دولت را افزایش می‌دهد. نگاه درآمدی داشتن دولت به دلار به‌نظر اشتباه می‌آید اما درآمد دلاری دولت به‌خاطر اتکایش به درآمد نفتی است. آنچه اشتباه است، نفتی بودن بودجه دولت است و اصلاح آن نیازمند یک برنامه 10 ساله است. اما امروز ما با یک دولت در نکول و یک اقتصاد ورشکسته مواجهیم. امروز نیاز مبرم به تامین منابع برای دولت و جلوگیری از سیفون شدن منابع کشور داریم. خوب یا بد، تنها منبع درآمد باقی مانده برای دولت دلاری‌ است که در بازار داخلی به‌فروش می‌رسد. اگر قیمت واقعی دلار در سال‌های اخیر ثابت مانده بود، قیمت اسمی آن تا الان حدود ۵۰۰۰ تومان می‌بود. رسیدن به این قیمت همان‌قدر اجتناب‌ناپذیر است که چند سال پیش ۳۰۰۰تومان شدن دلار بعد از سال‌ها حفظ آن در محدوده نزدیک به ۱۲۰۰ تومان اجتناب‌ناپذیر بود.

🔹امروز ما فقط دو انتخاب داریم. یک انتخاب حفظ کوتاه‌مدت دلار زیر ۴۰۰۰ تومان است. نتیجه آن تشدید رکود اقتصادی، تضعیف وضعیت صندوق‌های بازنشستگی و تزلزل ثبات بانکداری کشور خواهد بود. متعاقب چنان وضعی، باز دلار از دست دولت دررفته و این بار به رقمی بالای ۵۰۰۰ تومان خواهد جهید. انتخاب دوم آغاز کنترل شده افزایش قیمت دلار است تا در انتهای سال ۹۶ با شیبی ملایم به ۵۰۰۰ تومان برسد. پیش از برنامه‌ریزی برای دلار می‌توانیم یکبار دیگر گزینه‌های مالیات، نفت، خصوصی‌سازی و اوراق خزانه را مرور کنیم تا بر معدود و محدود بودن گزینه‌های تامین هزینه‌های سال ۹۶ مطمئن شویم. اما پیش از همه آنها مهم است که واقعیت اقتصاد کشور را چنان که هست ببینیم و بپذیریم چرا که کتمان مریضی فقط ریسک بحران بعدی را افزایش می‌دهد.
https://goo.gl/VUwsy3

🔹گلچین بهترین تحلیل های اقتصادی در کانال اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari