🔵 «قلندرسرکش» باشیم نه «باکستر صبور».. 🔹محمدعلی شهابی

🔵"قلندرسرکش" باشیم نه "باکستر صبور"

🔹محمدعلی شهابی

✍شاید بارها این سوال در ذهن ها پیش امده باشد که اختصاص این همه وقت برای نوشتن تحلیل و انتقاد به روندهای دیوان سالاری و اجرایی کشور در فضای مجازی توسط یک نویسنده چه دلیلی دارد.

✍شاید این سوال در ذهن بعضی نویسندگان هم مرور شده که ایا بهتر نیست ، وقت خود را صرف زندگی شخصی ، ارتقا امور معیشتی و دهها حوزه دیگر کنند؟

✍این سوال هم شاید تکرار شده باشد اینها چقدر بیکارند که این همه باعث استهلاک جسم و روحشان می شوند، در میان خبرهای بد و اوضاع نامناسب، گردن خم و چشم درگیر می کنند تا مطلبی بنویسند ، تحلیلی ارایه دهند و دیگران بخوانند.خوش به حالشان چقدر وقت خالی دارند!!!!

✍یا می گویند: "مگر بیکاری که این همه وقت می گذاری، نوشتن یک مطلب انرژی و حوصله می طلبد، ان هم بدون هیچ دستمزد یا سود مادی و مالی. تازه در گذرگاههایی درگیر دادگاه و بازپرسی و هزار و یک گرفتاری و لجاجت و عناد نقد شونده ها و کارشکنی های مختلف هم بوده ای ، ول کن ، برو دنبال زندگی ا ت"

✍بعضی ها هم که کمی پا را فراتر گذاشته و از پشت عینک بدبینی می پرسند: اصلا این نویسنده های منتقد مجازی چرا می نویسند ،چه هدفی دارند، ایا به دنبال نام و نشان اند، مگر می شود بدون دستمزد وقت خود را به نوشتن و انتقاد و ارایه راهکار اختصاص دهند؟

✍چند روز قبل استاد ارجمند، دکتر محمد فاضلی از نویسندگان باسواد حوزه اجتماعی و جامعه شناسی که بی شک وطن پرستی در نوشته هایش موج می زند ، ناخوداگاه به این پرسش ها پاسخ داده و نوشته بود همه ما باید "قلندران سرکش " باشیم.

✍الف :دانشگاه باید «قلندران سرکش» بپرورد، آن‌ها که در هر رشته‌ای هستند، رام و مطیع نباشند؛ خواه رام طبیعت و خواه رام جامعه و قدرت.

✍ ب :قلندری و سرکشی به معنای طغیانگری سیاسی و گریز از قانون نیست، بلکه شوریدن بر سکون است، خواه سکون مرگ‌بار فضایی آکادمیک و بوروکراتیک، یا سکون بی‌تفاوتی نسبت به آن‌چه می‌گذرد.

✍ج: قلندری و سرکشی در دانشگاه، آئینی است که رشته نمی‌شناسد. مهم نیست فیزیکدان هستید، فیلسوف یا جامعه‌شناس؛ مهم این است که به سکون دانستن یا ندانستن عادت نکنید و از آن‌چه هست فراتر روید. دانشگاه با همه دم و دستگاهش برای آن است که به بهبود وضع بشر، به کیفیت زندگی انسان، به زندگی کم‌درد و رنج کمک کند؛ و اگر چنین نمی‌کند، حتماً از قلندران سرکش تهی شده است.

✍د: دانشگاه و جامعه ایران امروز نیازمند قلندران سرکشی است که شجاعانه طرح مسأله کنند، عالمانه راهکارها را بجویند و چون یافتند در طرح آن‌ها بر زبان و قلم خود پرده‌پوشی را روا ندارند؛ و مشقفانه با مردم و اصحاب قدرت سخن بگویند؛ و متعهدانه خود را در مقابل میهن و مردم مسئول و پاسخ‌گو بدانند؛

✍ه: قلندرانی که درس‌شان را خوانده‌اند، گوش‌های‌شان را برای شنیدن و چشم‌های‌شان را برای دیدن گشاده‌اند؛ و بر محافظه‌کاری غم‌بار آکادمی شوریده‌اند؛ می‌توانند ما را به آینده‌ای بهتر فرابخوانند

✍این پاسخ محمد فاضلی دقیقا نقد شخصیت انهایی است که روزانه سوالات بالا را در ذهن مرور می کنند؛ انهایی که بی شک دچار "سندرم باکستر" شده اند

✍ در کتاب قلعه حیوانات اثر تاریخی جرج اورول می خوانیم که حیوانات بعد از اخراج ارباب و گرفتن قدرت ، عهدنامه ای که طبق ان همه انها باهم برابرند، تنظیم می کنند

✍چیزی نمی‌گذرد، خوکی که مدیریت مزرعه را به دست گرفته ،آرام‌آرام عهدنامه را تغییر داده و برای خود حقوق ویژه‌ای قائل می شود

✍حیوانات از اسب مزرعه که "باکستر" نام دارد و به علت صبوری مورد احترام همه است، می‌خواهند در این بحران به انها کمک کند، اما باکستر، سخت مشغول کار است و به درخواست ها توجهی ندارد. او می گوید "من کار می‌کنم" و به دیگران هم کاری ندارم

✍ باکستر می‌توانست از قلدری خوک جلوگیری کند اما چنان صبورانه به کار خود مشغول بود که وقتی خوک حاکم او را به یک سلاخ فروخت ، تازه متوجه صبوری و سکوت احمقانه خود شد

✍در جامعه هم افرادی وجود دارند که غرق در کار و امورات شخصی اند و هرگز برایشان مهم نیست که در یک کشور و مجموعه چه می گذرد

✍بیشتر این افراد فکر می کنند سکوت و سرگرم بودنشان نشانه باهوشی است اما در حقیقت اینها دچار "سندروم باکستر" شده اند

✍بیایید به جای سکوت مرگبار باکستری ، قلندر سرکش باشیم و در جایگاه و تخصص خود ، تحول افرین باشیم ، تابوهای جعلی را بشکنیم ، مسیرهای غل