یکی دیگر از ساکنان، پیرمردی با ریش سفید، روی شانه‌هایم می‌پرید و بالای سرم ادا درمی‌آورد. ☞

یکي دیگر از ساکنان، پیرمردي با ریشِ سفید، رویِ شانه‌هایم می‌پرید و بالایِ سرم اَدا درمی‌آورد. به او می‌گفتم: «پس تولستوی تویی؟»



☞ @vagoyeha