نگاهی به پرونده‌ی رکود حاکم بر ادبیات داستانی ایران در شماره ۴۱ تجربه:. در این پرونده:

نگاهی به پرونده ی رکود حاکم بر ادبیات داستانی ایران در شماره 41 تجربه:
تجربه در شماره 41 خود پرونده‌ای را به رکود حاکم بر ادبیات داستانی ایران اختصاص داده است. در این پرونده:
🔶 علیرضا غلامی(روزنامه نگار) به تاثیر کانال ها و صفحات مجازی در قاچاق کتاب و دوری مخاطبان از کتاب فروشی ها پرداخته است.
🔶 امیرحسین چهل تن(نویسنده)، رضیه انصای(نویسنده) ومحمد علی جعفریه(ناشر) در میزگردی درباره بی اقبالی به رمان فارسی به بحث نشستند. در این میز گرد از عوامل مختلفی مانند سانسور،سیاست های دولت،اوضاع اقتصادی و عرضه وتقاضا صحبت شد.
🔶 رمان قصه تعریف می کند عنوان یادداشت جعفر مدرسی صادقی است. او با تاکید بر جمله رمان قصه تعریف می کند معتقد است در رمان فارسی امروز قصه گویی که اصل و هدف رمان است فراموش شده است و نویسنده قصه تعریف نمی کند و به این دلیل خواننده از رمان و داستان دوری می کند.
🔶 چرا صحبت از مرگ رمان حرف مزخرفی است، عنوان یادداشت یوسف انصاری(داستان نویس) است که در آن چنین می‌خوانیم:
* یکی از دلایل کمتر خوانده شدن رمان می تواند پیری انسان باشد. انسان پیر خسته و گرفتار در هزارتوی اینترنت و شبکه‌های ماهواره‌ای به نظر می رسد جایگزین هایی برای رمان پیدا کرده است.
* برخی می گویند ایرانی ها بیش از همه ی مردم دنیا وقت شان را در فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی می گذرانند و همین ها یکی از دلایل سقوط رمان فارسی است در حالیکه نویسنده ها هم جزوی از همین مردم هستند که زمان زیادی را صرف فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی می کنند.
* مخاطب رمان در ایران تشخیص دقیق‌تری داده است، رمان نمرده است؛ رمان نویس مرده است. وقتی درباره رمانی فاقد ارزش ادبی طوری حرف می زنیم که انگار شاهکاری خلق شده مخاطب احساس خطر می کند. حس می کند نویسنده‌ها با باج دادن به هم دارند به شعورش لطمه می زنند.
* وضعیت داستان نویسی ما شده است مثل کلماتی که فرهنگستان می‌سازد ولی مردم از آن کلمات استفاده نمی کنند.
* چیزی که مهم است در یک دهه ی گذشته حداقل می توانیم ادعا کنیم ده رمان خوب و گاه عالی منتشر شده اس تو صدها رمان بد و متوسط. اینکه فقط رمان‌های بد و متوسط را ببینیم و آثار درخشان را حذف کنیم خود نوعی سانسور و حتی خود سانسوری است.
#تجربه
@cafemagazine