📢قهرمان شاعر رمان پاسترناک.. 📃هملت.. صداها خاموش شده و من بر صحنه آمده‌ام

📢قهرمانِ شاعرِ رمانِ پاسترناک
@matikandastan

📃هملت

صداها خاموش شده و من بر صحنه آمده ام
تکیه داده به چارچوبِ در
سعی می کنم پژواک های دورِ چیزی را بشنوم
که دورانم می خواهد با خود بیاورد

شب با هزاران دوربینِ اُپرایش
نگاهش را بر من متمرکز می کند
اَبا، پدر،
می شود این جام را از من درگذری؟

جدّیتت در تصمیمت را دوست می دارم
و حاضرم این نقش را بازی کنم
اما اکنون نمایشِ دیگری بر صحنه اجرا می شود
می شود این یکی را از من درگذری؟

اما ترتیبِ بازی ها از قبل رقم خورده
و از نحوۀ پایانش گریزی نیست
منْ تنها و همه چیز غرق در ریاکاری
زندگی کردن فرق دارد با این که از دشتی می گذری

اشعار یوری ژیواگو [در پایانِ رمانِ دکتر_ژیواگو]
بوریس پاسترناک
ترجمه ی: عباس پژمان
٢۶ بهمن ١٣٩۵

[دکتر یوری ژیواگو، شخصیتِ اصلی رمانِ دکتر ژیواگو، شعر هم می سراید، و شعرهایش هم در پایان آن کتاب می آید. اما در فیلمِ دکتر ژیواگو، که از روی این رمان ساخته اند، صحبتی از این شعرها نمی شود. تعداد این شعرها ٢۵ تاست و هملت اولینِ آنهاست.]
@matikandastan