ما فقیران تبعیدی در این‌جا، به دیده نمی‌آییم، فکر می‌کنیم هستیم، اما دیده نمی‌شویم، نویسنده و هنرمند و متفکر با کارش زنده است، در

ما فقیرانِ تبعیدی در این‌جا، به دیده نمی‌آییم، فکر می‌کنیم هستیم، اما دیده نمی‌شویم، نویسنده و هنرمند و متفکر با کارش زنده است، در ارتباطش با مردم و تأثیرش در زمانه و بودنش در جریان تاریخ. وگرنه این‌طور که منم، بودنی است در حکم نابودن.
از نامه‌ی غلام‌حسین ساعدی به جواد مجابی