مگر نویسنده شأنی در این مملکت داشته؟. از سانسور

مگر نویسنده شأنی در این مملکت داشته؟
آرام روانشاد- سالهاست که ما نویسنده ها از ظلمی که بر ما می رود معترضیم. از سانسور. از عدم تامین معاشمان از راه نوشتن. از غم نان و...اما دلم می خواهد یک چیز را صراحتا بگویم. اعتراضی که خیلی از ما ممکن است از ترس توی گلو خفه اش کنیم. از ترس اینکه هیچ ناشری بعد از این اعتراض کتابمان را چاپ نکند. بزرگترین ظلم را به نویسنده ناشرین می کنند. قرارداد ده درصد با تیراژ پانصد نسخه یک توهین، یک ظلم و یک بی احترامی بسیار بزرگ به مولف است. می توانید این استاتوس رالایک نکنید و سوت زنان از کنارش بگذرید. اما همین که می خوانید کافی ست. کتابهایمان را با هزینه خودمان چاپ کنیم و در پیاده رو خیابان انقلاب بساط کنیم و بفروشیمشان صد شرف دارد به چک های پانصد هزار تومنی بعد از شش ماه. ممکن است برخی بگویند این در شان یک نویسنده نیست که کتابش را بساط کند و بفروشد. بی پولی و بدبختی و دریافت آن چک در شان نویسنده است؟ اصلا مگر از گذشته تا امروز نویسنده در این مملکت، شان داشته که بخواهد شانش زیر سوال برود ؟ دست از فریب دادن خودمان برداریم که بدترین دروغ، دروغ به خود است. به قول هدایت: هر کس اینجا قلم به دست دارد بگذارد لای کفنش.

کانال انجمن ماتیکان داستان
https://telegram.me/matikandastan