📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
بخشی از داستان «عذرخواه». نوشتهی «میلان کوندرا». با ترجمۀ زیبا و روان «فرزانه طاهری»
بخشی از داستان «عذرخواه»
نوشتهی «میلان کوندرا»
با ترجمۀ زیبا و روان «فرزانه طاهری»
«احساس گناه کردن یا احساس گناه نکردن— به گمانم کل مسئله همین است. زندگی مبارزۀ همه علیه همه است. این یک واقعیت مسلّم است. اما این مبارزه در جامعهای که بیش و کم متمدن است چطور پیش میرود؟ آدمها که نمیتوانند تا همدیگر را دیدند به هم حمله کنند. بنابراین در عوض سعی میکنند شرم خطاکاری را بر دوش همدیگر بیندازند. آدمی که موفق میشود دیگری را مقصر کند برنده خواهد شد. آن یکی که به جرمش اعتراف میکند بازنده خواهد شد. داری غرق در فکر توی خیابان راه میروی. دختری میآید، یکراست به جلو حرکت میکند انگار که تنها آدم توی دنیاست، نه به چپ نگاه میکند نه به راست. به هم تنه میزنید. و حالا لحظۀ حقیقت میرسد: کدام سر آن یکی عربده خواهد زد و کدام عذرخواهی خواهد کرد؟ وضعیتی کلاسیک است: در واقع هر دو هم تنهخوردهاند و هم تنهزده. با این حال، بعضی آدمها همیشه—بلافاصله، درجا— خود را تنهزده و در نتیجه برخطا میدانند. و دیگرانی همیشه—بلافاصله، درجا— خود را تنهخورده و در نتیجه برحق میدانند، به سرعت دیگری را متهم میکنند و دستبهکار میشوند مجازاتش کنند. تو چی— در این موقعیت عذرخواهی میکنی یا متهم؟»