لازم بود بخوابم، به پشت‌هم بخوابم، با پای جمع شده، گمان کردم خوابم برده، اما فکری همچون دزد دریایی به من نزدیک شد و تلاش‌هایم را غ

لازم بود بخوابم، به پشت‌هم بخوابم، با پای جمع شده، گمان کردم خوابم برده، اما فکری همچون دزد دریایی به من نزدیک شد و تلاش‌هایم را غرق کرد. اگر زن دیگری جایی در خانه‌ام قایم شده باشد چه؟ در تاریکی، این تاریکی باعث شد لبخند بزنم، بااین‌حال: تصور می‌کردم هر کمد، شبحِ یکی از عشق‌های گذشته را در خود نگه‌داشته، انگار زنی که حین ارتکاب جرم بازداشت‌شده بود، پژواک عشقی بسیار قدیمی بود، مثل عشق دوران نوجوانی که برایم ناآشنا بود. تصمیم گرفتم از ذخیره‌ی قرص‌ها خواب‌آورم استفاده کنم.خوابی جعلی، سنگین و خاکستری مانند ابری فربه بر این افکار غلبه کرد.

ناگازاکی
اثر اریک فَی
ترجمه محمود گودرزی
چاپ اول، پاییز 94
برنده جایزه بزرگ رمان از آکادمی فرانسه 2010
.
عکس: کتاب ناگازاکی به زبان ترکی