گروهی کودن شادمان را تصور کن در فضای باز آجر جابجا میکنند و به محض اینکه همه آجرها را در یک گوشه زمین چیدند شرو میکنن به بردن آنها

گروهی کودن شادمان را تصور کن در فضای باز آجر جابجا میکنند و به محض اینکه همه آجرها را در یک گوشه زمین چیدند شرو میکنن به بردن آنها به گوشه دیگر زمین یک روز یکی از آن ها میایستد و از خود می پرسد هدف از جابجایی آجرها چیست ؟! واز آن لحظه به بعد دیگر مانند گذشته از کار خود راضی نیست من همان کودنم که از چرایی جابه جایی آجرها در شگفت مانده ام ...
این یادداشت روح نا امیدی است که خود را کشت چون معنایی در زندگی نمیدید ...


این اولین سطر های آغازین مبحث پوچی این کتاب است. یعنی آخرین دلواپسی غایی که یالوم به تحریر کشید
( چهار دلواپسی : مرگ ، آزادی ، تنهایی وپوچی)



#روان_درمانی_اگزیستانسیال
#اروین_یالوم