📢داستانک: از شاهنامه تا آناناس!

📢داستانک: از شاهنامه تا آناناس!
@matikandastan


فرهاد حاجری: داستانک (Short Short Story) قالبی از داستان نویسی است که مشخصه ی «ایجاز» را باید از مهمترین ویژگیهای آن دانست، و ایجاز به تعبیری ساده، یعنی در مختصرترین کلمات بیشترین عبارات و مفاهیم و روایت ها را گنجاندن. «مینی مالیسم» نیز به تعبیری در همین تعریف می گنجد که آن نیز بیان بیشترین مفهوم و معنا و محتوا در کمترین کلمات و فشردگی در جملات است. «کوتاه نویسی» و «داستان کوتاهِ کوتاه» نیز عناوین دیگری برای این موضوع هستند. باید توجه داشت که «مینی مالیسم» در ادبیات خلاصه نمی شود و در هنرهای دیگر نیز از آن سخنها گفته اند.
پیشینه ادبیات پارسی، بیگانه از «داستانک» گویی نیست. «ایرانی» ها هم در نثر و هم در نظم سابقه و اعتباری در این عرصه داشته اند و تخصصشان به خوبی در آثار برجای مانده هویداست؛ آنجا که سعدی در گلستان خود، و در باب «سیرت پادشاهان» گفته است: «یکی از ملوک خراسان، محمود سَبُکتَکین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشمخانه همی گردید نظر می کرد، سایر حکما از تاویل این فرو ماندند مگر درویشی که به جای آورد و گفت: هنوز نگران است که ملکش با دگرانست». یا فردوسی که در شاهنامه، از زبان ایرج خطاب به تور که بر او رشک برده گوید: «جهان خواستی، یافتی، خون مریز» (در پنج کلمه، سه جمله کامل بیان شده است). در این نمونه ها به خوبی دیده می شود که چگونه مضمونی اخلاقی در کمترین جملات بیان شده است.
عصر قاجار سرآغاز آشنایی ایرانیان با داستان نویسی مدرن اروپایی بود. این نوع داستان نویسی جدید در دوران مشروطه بیشتر نمود پیدا کرد و از آن زمان و پس از آن، «رمان های تاریخی» و «رمان» و «داستان کوتاه» بیشترین فورم هایی بودند که از سوی نویسندگان مورد استفاده قرار می گرفتند. مسلما ایجاز گویی به همان سبک ادبیات کلاسیک در متون ادبی و غیر ادبی در این دوران دیده می شود، اما به نظر می رسد که باید برای کتابهایی با عنوان خاص «داستان کوتاهِ کوتاه» با مضامین و محتوای مدرن، در ایران، تاریخی نه چندان دور را متصور شد. اینها مقدمه ای بودند برای پرداختن به کتابی با همین عنوان مشخص «داستان کوتاه کوتاه».
«آناناس» نوشته وحید حسینی ایرانی است که نشر «نون» در اواخر سال ۱٣٩۵ منتشر کرده است، و در ۱۱٨ صفحه، مجموعه ای است از داستان های خیلی کوتاه، با مضامینی متنوع که در فضاهای مختلف روایت شده اند: از گذشته تاریخیِ دورمان تا همین تحولات اجتماعی دیروز و امروزمان.
این کتاب برای من، همچون سایر کتابهای دیگر، آغازش از همان جلد کتاب است که وحید حسینی با پسوند «ایرانی» اش به چشم می خورد، تا آدرس فضای مجازی نشر «نون» که آخرین نوشته پشت جلد است، و معتقدم که باید عرصه نقد را از همین آغاز و انجام کتاب مورد توجه قرار داد. درباره «ایرانی» اش سخن گفت و آن سخن را در فضای غالب مجازی این روزها انتشارش داد.
نقدهای شفاهی که به گوش من رسیده اند، عمدتا با تکیه بر داستان «آناناس روی صحنه» بوده است که در قلب کتاب جای گرفته و عنوان کتاب نیز با آن مزین شده است. اگر چه این روایت، که چندان هم با آن تعاریف «داستانک» نسبتی ندارد و بر «داستان کوتاه» بودنش قرابت بیشتری دیده می شود، داستان خوبی است، اما من بر آنم که باید برای نوشته های دیگر، که هم در فورم و هم محتوا به داستانک نزدیک ترند، توجه بیشتر کرد.
داستانک های این کتاب هم محتواهای متفاوتی دارند و هم در جغرافیایی متنوع شکل گرفته اند، که نشان از جسارت نویسنده ای است که خود را محدود به قید و بند اطرافش نکرده است. از گذشته ای دور، داستان «این مجوسان» را برایمان روایت کرده است و از تاریخ نزدیک مان داستان « یکصد و هفتاد و پنج»، و در این دو، «ایرانی» بودن خوب بر متن نشسته است. در جغرافیای تخیلی روایتها نیز، ما از «سرگذشت شگفت انگیز چنگ رجب واتسن کومار» می خوانیم که در کشور «سوئیس» به پایتختی «نیجریه» رخ داده است، تا «ریش بروسلی» و « همذات پنداری با آدمخوار» که محتوایی امروزی با فرمی فانتزی در آن ساخته و پرداخته شده اند.

اگر ما در حکایت های، بگویید داستانک ها، ادبیات گذشته مان با پیامها و درون مایه های کاملا «رو» مواجه ایم که «پُتک» وار و ناگهانی بر سر مخاطب کوبیده اند، در داستانک های «آناناس» باید درون مایه ها را از نوع ادبیات مدرن آن جست و لزوما همیشه با روایت هایی بسیار کوتاه، که در کمترین عبارات و با پیام هایی کاملا روشن بیان می شوند، رو به رو نیستم. به نظر بنده، این موضوع اگر چه از نکات مثبت اثر شناخته می شود و ما را با کتابی رو به رو می کند که بوی کهنگی نمی دهد و برای نسل امروز نوشته شده است، اما گاه خواننده را به سمتی می برد که او را با داستانک هایی «گنگ» رو به رو می سازد. ما در داستانک های کتاب، درون مایه هایی از جنس امروز می بینیم،