شین بلاک نویسنده فیلمنامه سلاح مرگبار می‌گوید: راز موفقیت یک صحنه اکشن در غافل گیر کردن تماشاچی است

شین بلاک نویسنده فیلمنامه سلاح مرگبار می گوید: راز موفقیت یک صحنه اکشن در غافل گیر کردن تماشاچی است. جنگ های ستاره ای به این خاطر موفق اند که پر از صحنه های غافل گیر کننده اند. اجازه بدهید خود شین برایتان در این باره توضیح دهد: غافلگیر کردن مثل تعریف کردن جوک های موسوم به خبر خوش، خبر بد است. خبر بد این است که شما از درون یک هواپیما به بیرون پرت می شوید. خبر خوش این است که یک چتر نجات به پشت خود بسته اید. خبر بد اینکه بند رها کننده چتر را که می کشید پاره می شود. خبر خوش این است که یک چتر یدکی دارید. خبر بد اینکه دستتان به بندش نمی رسد.... و جوک را همین طور الی آخر ادامه می دهید تا آن که قهرمان شما پایش به زمین برسد. آیا در اثر اصابت به زمین می میرد؟ نه، چون مدام تکخال رو می کنید.

درست وقتی که فکر می کردید همه چیز امن و امان است.

«روش غافلگیری»، صحنه اکشن شما را غیر قابل پیش بینی و هیجان انگیز می کند. تماشاچی را مدام تا لبه پرتگاه می برید و برش می گردانید. با این ترفند، بیننده روی صندلی خود میخکوب می شود و هاج و واج می ماند که بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.

در فیلم فراری، جرارد (تامی لی جونز)، ریچارد کیمبل (هریسون فورد) را در راه پله ها دنبال می کند. کیمبل خود را به تالار ورودی می رساند، ولی جرارد خود را به پشت او رسانده است. کیمبل وارد جمعیت می شود و می بیند حالا فقط چند قدمی با درهای خروجی اتوماتیک فاصله دارد. ولی در همین لحظه درها با صدای خشکی بسته می شوند. جرارد درست پشت سر او است. کیمبل با فشار و تقلا در را کمی باز کرده... ولی پایش لای در گیر می کند! جرارد اسلحه خود را بیرون می کشد و آماده است که شلیک کند. جرارد هدف گیری می کند. کیمبل بالاخره موفق می شود پای خود را آزاد کند. جرارد دوباره هدف می گیرد. کیمبل به زمین می افتد. جرارد حالا می تواند به راحتی شلیک کند. بنگ! شیشه زخم بر می دارد ولی نمی شکند... ضد گلوله است! کیمبل فرار می کند.

اما بهترین ترفندهای غافل گیر کننده را روبرت رودریگز در فیلم ایل ماریاچی رو می کند. کل بودجه فیلم فقط هفت هزار دلار بود. بنابراین در آن نه از جلوه های ویژه خبری هست و نه از ستارگان معروف و لوکیشن های آنچنانی. تنها دست مایه رودریگز یک فیلمنامه بوده، که تا توانسته آن را پر از ترفند کرده است. صحنه مورد علاقه من در این فیلم، صحنه ای است که قهرمان ما در خیابان تحت تعقیب جانیانی مسلح قرار گرفته و در این بحبوحه به یک تقاطع می رسد. چراغ راهنما قرمز است. قاتلین هر لحظه نزدیکتر می شوند. این جاست که دستش را به عقب یک وانت عبوری می گیرد و خود را به قسمت بار آن می رساند. قاتل ها به تقاطع می رسند و می بینند که وانتی با سرعت گاز داد و رفت. قهرمان ما نفس راحتی می کشد... حالا دیگر همه چیز امن و امان است! یکی از جانی ها با بی سیم همراه خود با همکارش تماس می گیرد و می گوید قهرمان فیلم با یک وانت فرار کرده، او می تواند طرف را تعقیب کند یا نه؟ قاتل در جواب می گوید: «احتیاجی نیست دنبالش بری. وانتی که پریده توش، وانت خود منه! می خوای برش گردونم اونجا؟» قهرمان فیلم که می بیند وانت دور زده تا او را دو دستی تحویل قاتل دهد، وحشت می کند.

در هر صحنه اکشنی که می نویسید، باید وقایع غیر منتظره بگنجانید. بهترین راه خلق وقایع غیر منتظره استفاده از ترفندهایی است که کمتر استفاده شده است.

در هر صحنه حداقل دو راه را می توانید انتخاب کنید. راهی را برگزینید که قبلاً طی نشده یا کم تر مورد استفاده قرار گرفته است. یا اینکه به جوک «خبر خوش، خبر بد» فکر کنید. اگر شخصیت منفی ماجرا یک اسلحه براونینگ با مخزن 12 گلوله در اختیار داشته باشد و قهرمان ما سلاحش اسمیت ورسون با 5 گلوله باشد، چه پیش می آید؟ بنابراین به شکلی ماجرا را تعریف می کنید که قهرمان ماجرا – بدیهی است که در آخرین لحظه - گلوله هایش تمام می شود. وقتی که سرانجام قهرمان ما با فرد خبیث رودررو می شود و ماشه را می کشد تلق! گلوله هایش ته کشیده، خبر بد! سپس فرض کنید که جانی مربوطه هفت تیرش را بالا می آورد و هدف می گیرد، خبر بدتر! ولی قهرمان ما اسلحه خالی خود را به طرف او پرت می کند و اسلحه به صورت مرد می خورد، خبر خوش! ولی طرف خودش را جمع و جور می کند و دوباره نشانه می گیرد، خبر بد! حالا همین روند را برای خلق یک صحنه اکشن کامل ادامه دهید و بدین ترتیب چنان صحنه ای خواهید نوشت که خواننده کلماتش را با ولع خواهد بلعید.http://cinemaclass.ir/fa/news/18/%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%D8%A7%D9%81%D9%84%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%A8-1