📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
گریس آهسته با قدمهای کوتاه به طرف تخته سیاه میرود، آن را برمیگرداند، پشت آن پنهان میشود و مدتی طولانی اسمها را مینویسد
@matikandastan
خواهر گریس آهسته با قدمهای کوتاه به طرف تخته سیاه میرود، آن را برمیگرداند، پشت آن پنهان میشود و مدتی طولانی اسمها را مینویسد. دارد به همه نمره میدهد؟! از پشت تخته سیاه بیرون آمده گچ را توی سینی پرتاب می کند. دست راستش را به پیشبند آبی روش صد بار شسته شدهاش میمالد و میگوید:«چه کسی، و چه کسی؟»
لویی یا چه کس دیگری! بعد با حرکت تندی تخته سیاه را برمیگرداند. با گچ مرد کوچکی کشیده است که دست غولآسایش را به طرف دماغش برده، انگشت شستش را روی دماغش گذاشته و از آن لبهای کلفت حیوانیاش حبابی بیرون آمده که توی آن نوشته است" اول آوریل". درست بود، آن روز، روز اول آوریل بود، روزی که آدم میتواند احمقها را تا هر جایی که دلش میخواهد بفرستد. خواهر گریس خندید، هیچ یک از شاگردها نخندیدند.
📒اندوه بلژیک
✒هوگو کلاوس
✏سامگیس زندی
📎نشر آموت
@matikandastan