📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼. 🍃🌺🍂. 🌿🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📖 چند خط از یکی کتابهای مسابقه خندوانه
@matikandastan
✍ مامان با عصبانیت به آقا جان گفت: «حالا به دماغ و قد دختر مردم چه کا داری؟ ... تو یَم از زَنا بدتر ایراد مگیریا. خوبه دختر نشدی. وگرنه انقدر سختگیر مِشدی که مثل خواهرت هیشوقت ازدواج نِمِکردی.» آقا جان، که معلوم بود از شنیدن این حرف زورش آمده، گفت: «اگه سختگیر بودم که با تو ازدواج نِمِکردم!»
ـ اگه بهتر از منِ بهت مِدادن که با همون ازدواج مِکردی! ... با کُتِ آقاش مِرفت خواستگاری؛ توقع داشت دختر شاهِ پریا رَم بگیره.
ـ تو یَم اگه بهتر از من آمده بود خواستگاریت که به همون جواب مِدادی دَ!
این بار مامان، که کم آورده بود، سعی کرد از راه دیگری آقا جان را نابود کند.
ـ فقط بلدی متلک بندازی. قرار بود لباسشویی بخری. چی شد؟ مُردم هی رختای ناشورِ با دست شستم. روی رِجه رِ نگاه کن. ببین امروز چقدر لباس شُستم! قرار بود جاروبرقی بخری. چی شد؟ مُردم از بس با جاروی دستی خانه رِ جارو کردم! تازه، مگه قرار نبود که ...
آقا جان که دید اگر چیزی نگوید، مامان مهریهاش را هم طلب میکند زود گفت: «اولاً لباسشویی یَم برات مخرم. دوماً برای جارو یم ایشالله بعداً ... اگه خیلی سختتانه، از این به بعد من خودم خانه رِ جارو مُکنم.»
ـ باشه. بیا؛ اینم جارو. همین الان جارو کن. زود دَ! اگه راست مگی، بیا جارو کن.
ـ دیگه همین مانده خانه رَم من جارو کنم...
کتاب منتخب مسابقه بخون و ببر خندوانه
📚«آبنبات هلدار» نوشته مهرداد صدقی
💰 قیمت: 150,000 ریال
نسخه الکترونیک:40000 ریال
تاریخ نشر: 1392
تعداد صفحات: 416
لیتک خرید: http://yon.ir/KH1i
🌸 @matikandastan
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼