📢نویسنده‌های جوان و رمان‌های عجولانه

📢نویسنده‌هاي جوان و رمان‌هاي عجولانه
@matikandastan

فرشيد قربانپور: زماني، شايد حدود ١٠ سال پيش، اينكه كسي رماني چاپ شده داشته باشد، اتفاق بزرگ و منحصر به فردي بود.
نشرهاي معدودي به صورت حرفه‌اي روي رمان ايراني كار مي‌كردند و به دليل گزيده‌كاري بسيار زياد، رمان‌ها همه نكته‌هاي فني و ادبي و هنري قابل توجهي براي ارايه داشتند. نگاه كنيم به تفاوت رمان‌هاي پرفروش آن سال‌ها با سال‌هاي اخير، تفاوت بزرگي در وزن و ارزش ادبي آنها مي‌بينيم.
اين شرايط خوبي‌هايي داشت اما آسيب بزرگي هم داشت. اينكه كم پيش مي‌آمد نويسنده جوان و بلندپروازي مجال پريدن پيدا كند! بعدها اما شرايط عوض شد. كم‌كم نشرهايي به وجود آمدند كه بدون ترتيب و آدابي، رمان چاپ مي‌كردند. جوري شد كه تنها نياز بود يك ساختار معمولي عادي با روايتي معمولي و بي‌بنيه با كمي جمله‌هاي بزك‌شده تركيب شود تا رمان‌هايي راه به بازار كتاب پيدا كند.
دغدغه‌هاي كوچك، شخصيت‌هاي كوچك، جهان‌هاي كوچك، جهان‌بيني و وسعت ديد كوچك، انگار دستي يا دست‌هايي به يك عده تازه‌قلم، مجال داده بود تا نويسنده شوند! انگار كسي نقشه داشت در شهر كوران، با يك چشم پادشاه شود!
البته اين شرايط خوبي‌هايي هم داشت، اينكه نويسنده‌هاي جوان و مستعد زيادي، در همين خيل، پديدار شدند و رمان فارسي از كميت به كيفيتي ضمني رسيد.
بحث‌ها در گرفت، جلسه‌هاي كتابخواني، جشن‌هاي رونمايي و...
در تمام اين دوران، داشتن رمان كم كم از يك اتفاق منحصر به فرد، تبديل شد به هدفي دم‌دست و اين يعني عجله، عجله يعني تحقيق و دقت كمتر، پرداخت و روايت ضعيف‌تر، تجربه كمتر و در مجموع رمان ضعيف‌تر.
حالا در بازار رمان فارسي، تعداد زيادي كتاب منتشر شده وجود دارد كه نويسندگان تمام آنها، بسيار در نوشتن عجله كرده‌اند. (منبع: روزنامه اعتماد)
@matikandastan