- مادر از زمانی که در رحمش هفت ماهه بودم بر اثر تصادف به کما رفت و یازده سال و شش ماه تمام باردار ماند

- مادر از زمانی که در رَحِمش هفت ماهه بودم بر اثر تصادف به کما رفت و یازده سال و شش ماه تمام باردار ماند.
رمان "رقص با گربه‌ها" نوشته‌ی مهرداد صدقی با این جملات آغاز می شود تا نشان دهد این‌بارذهن آزمایشگر و پویای این نویسنده، می‌خواهد نوشتن رمان را در فضایی سوررآل تجربه کند و طنزرا در دنیایی معلق میان خیال و واقعیت جاری سازد. در این کتاب نوزادی که پیش از تولد از طریق ذهنیات و خاطرات مادرش به درکی از دنیای واقعی رسیده است با پدری افسرده در سفری عجیب در لابلای کتاب‌های یک کتابخانه همراه می‌شود تا دنبال مفهوم زندگی بگردد. در ادامه با مادر بزرگی مشنگ و سگی رند و معتاد به شیرخشک برای پیدا کردن دخترک چشم عسلی که ردش را در خاطرات مادرش یافته به سرزمین گربه ها سفر می‌کند. کتاب، بر خلاف دیگر آثار صدقی، یکسره طنز نیست. نویسنده در برخی فرازهای رمان تلاش کرده در عبارت و کلام، موقعیت و شخصیت‌سازی (مادربزرگ و سگ)، اثر را به سمت‌و‌سوی طنز بکشاند. شگردهای آشنای صدقی را در طنز (آشنایی زدایی و غافلگیری از طریق طنز عبارتی) می‌توان در این اثر نیز دید. با این‌حال شاعرانگی توأم با تلخی اثر که در جایجای آن بچشم می خورد مانع از تعمیق این طنز در کل رمان شده است. تلخی حس بجا مانده از لحظات کوچک شدن تدریجی پدر و بازگشت شاعرانه و غمگنانه اش به دریا باعث می شود که این رمان از شوخ و شنگی دیگر آثار صدقی فاصله بگیرد و فرازهای طنز آن در بسیاری از اوقات به تلخی بگراید، طنزی که در بسیاری از فرازها، از سطح می گذرد و عمق می یابد. مثلا گیوتینی که واژه ها را می بلعد، قلبی که به خاطر دلبستگی توقیف می شود، روحی که وارونه پوشیده می شود و....گاه شاعرانگی و طنز فضایی کاریکلماتورگونه به اثر می دهند.مثل سگی که سایه را با دندانش می گیرد و مثل لحافی بر روی آدمهای اثر می اندازد همین نگاه عمیق در طنز و جدٌ است که این کتاب راعلیرغم تمام فراز و نشیب‌هایش متفاوت می کند و مخاطب تعریف‌شده‌تری نسبت به دیگر آثار نویسنده (مثلاً آبنبات هل‌دار) می‌یابد، اگرچه به نظرم تلاش نویسنده برای جاری ساختن طنز در اثر گاه بر یکدستی لحن و مضمون تاثیر گذاشته است. در بخشهایی فضا کاملاً طنز و واقع نما و در بخشهایی کاملاً تخیلی و شاعرانه و در بخشهایی کاملاً فانتزی است ، تا آنجا که مخاطب گاه نمی داند تکلیفش با اثر چیست... بعدها شنیدم که نویسنده، این اثر را در دوره‌ای که عزادار درگذشت پدرش بوده نوشته است. یادم آمد که مرحوم پورثانی گفته بود در ختم پدرش به داستانی که می خواست بنویسد فکر می کرده... نمی دانم کدام اثر پورثانی نازنین حاصل آن لحظات است ولی قاعدتاً باید رد پای آن را در بخشی از آثارش جست که مخاطب را در حسی عمیق و متفاوت شریک می کند، حسی که مخاطب نمی داند از کجا آمده است، اگر نداند که نویسنده آن‌را در چه شرایطی نوشته است...

رویا صدر

@matikandastan