📢قهرمان تن پرور!. کتاب «ابلوموف» رمان مشهور ایوان گنچارف

📢قهرمانِ تن پرور!
@matikandastan
📃درباره کتاب "ابلوموف" رمان مشهور ایوان گنچارف

فیث ویگزل: هیچ حالت احساسى و عاطفى غیر از عشق نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باعث ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیشترین خودفریبى گردد. زنان و مردان در رؤیاهاى عشقى خود و در حالت عاشق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدن و دلباختگى، مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند از آن به عنوان راه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گریز استفاده كنند. كتاب همچنین بیانگر دیدگاههاى گنچارف درباره ماهیت عشق است. شخصیتهاى اصلى داستان وى هر كدام به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شیوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى متفاوت خود رؤیاى عشقى نیرومند و پایدار را در سر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرورانند؛ حداقل دو نفر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانند كه چه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند. گرچه ابلوموف مجبور است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌براى ازدواجى تصمیم بگیرد كه تجلى كل رؤیاهاى وى نیست، ولى این ازدواج حداقل در تجربیات گذشته وى ریشه دارد، رؤیاهاى گنچارف نیز درست همانند رؤیاهاى قهرمان داستانش است. الگا مجبور است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یاد بگیرد كه بین داستانهاى عشقى افسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى و عشقى نه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چندان رمانتیك كه دیگر آرزوها و تمایلات وى به داشتن یك زندگى فعال همراه با رشد شخصى را تحقق مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بخشد، تمیز بگذارد. روابط عشقى وى با ابلوموف بر پایه عشق و خیالبافى نسبت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به محبوبش استوار بود؛ لیكن وى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بایست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یاد بگیرد كه به كدام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یك از رؤیاهاى خود اعتماد كند. عشقى كه رشد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند و متضمن فعالیت، خلاقیت، رشد شخصى و همراهى فكرى و روحى است (شتولتس و الگا)، عشقى ایدئال و كمال مطلوب است. این عشق با رؤیاها همراه است، لیكن رؤیاهاى اصیل و تحقق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یافتنى. ولى مشكل اینجاست كه اینها توهمات افیونى خود گنچارف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. این توهمات افیونى در نگاه اول ممكن است از توهمات الگا معقولتر و عملی‌‌‌‌‌تر بنمایند، لیكن از آنجا كه ریشه در تجربیات نویسنده ندارند، فاقد هرگونه زندگى و عقیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. خیالبافى و نوستالژى به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مراتب بیش از آنچه كه خود گنچارف تصورش را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد، بر وى نفوذ و سیطره داشتند. (برگردان: حسینعلی نوذری| منبع: گوهران)
@matikandastan