اینگمار برگمان: ۱۰ نوامبر در دفترم نوشتم:. بیش‌تر وقت‌ها به اینگرید برگمان فکر می‌کنم

اینگمار برگمان: ۱۰ نوامبر در دفترم نوشتم:
بیش‌تر وقت‌ها به اینگرید برگمان فکر می‌کنم. دلم می‌خواهد چیزی برایش بنویسم که خیلی هم سخت نباشد. یک مهتابی تابستانی زیر باران می‌بینم. تنها است. چشم‌به‌راه بچّه‌ها و نوه‌هایش. عصر است. همه‌ی فیلم در این مهتابی می‌گذرد. فیلم آن‌قدر طول می‌کشد که باران بند بیاید. طبیعت را نمی‌شود زیباتر از این دید و بارانی نرم و بی‌امان همه‌چیز را در بر گرفته. فیلم که شروع می‌شود دارد با تلفن حرف می‌زند. @honarocinema