درود. جناب حسینی. درود یاران عزیز جمع خوانی

درود
جناب حسینی
درود یاران عزیز جمع خوانی

من داستان نویسم ..
داستان نوشته ام
خواننده محترم
دنده ات نرم باید بخوانی صدایت در نیاید
چون من داستان نویسم
و تو خواننده
حالا هی بخوان و برو جلو تا برسی به آخر داستان
و چند تا نقطه ...
داستان اول :

از همان چند سطر اول داستان یهویی می فهمی با سربازی در دوره آموزشی،طرفی و یکباره سیل گفتگوها مسلسل وار
حتی مکثی هم نمی توانی
یک لحظه به خودم گفتم خانمهایی که این دوره را در زندگیشان ندارند وقتی می خوانند وحشت خواهند کرد از این همه شلیک فحش و فحاشی
اما به هر حال دوره آموزشی است و برای گرفتن یک خیلی خوب از فرمانده میدان باید خیلی کارها انجام دهی
تا اینجا خوب
قصه نشان می دهد
اما داستان روی چه چارچوبی بنا شده است ؟
خلق موقعیت
خلق حادثه
خلق شخصیت
تفکری در زیر لایه
داستانی برای سرگرم شدن
داستانی برای کشف زوایای پنهانی از وارستگیهای داستانی در المانهای موقعیت و مکان در تقابل تیپهای شناخته در بستر جمع شده زیر قواعد نظام !
این چه بودن ا ولین سوال اساسی،است که وقتی کشف شود نویسنده اصول داستان نویسی را می داند باید داستان به زبان روشن از عهده اش بربیاید .
جناب حسینی،را با توجه به جدیتش در فضای مجازی می شناسم و به این همه کوشایی تبریک می گویم .
وقتی این را می دانم سطح توقع ها بالاتر رفته و دیگر خودم را معطل ریزبینی نمی کنم .
شفاف و رک و پوست کنده باید حرف را زد و جناب حسینی حتما در جلسات نقد این قدر از این حرفها شنیده است که پوستش کلفت شده باشد .
داستان مناسفانه از هم گسیخته است .
من خودم را می گویم
هر بار دلم می خواست زودتر داسنان زودتر تمام شود بس که مادر جان ندارد و من با بی میلی،تمام از وسطهای داستان داشتم می خواندم اما آخرهای قصه دوباره داستان جذاب. شد .
حالا چرا ؟
چون می فهمیدم چه خبر است چه شده است اما در اواسط داستان با یک خفگی زمان روبروییم ..

یک نکته مهم :
زمان دراماتیک در داستان باید و باید حس شود و جزو لاینفک داستان است .
متاسفانه این مهم اصلا در این داستان حس نشد که اگر می شد ارتباط با اثر دوچندان می شد .

هروقت در یک اثر زمان دراماتیک به غفلت رود نویسنده انرژیش را هرز می دهد و خواننده برای ارنباط با گسستگیها فقط دچار وازدگی می شود .
پس :
حتما باید این داستان این نقیصه را برطرف کند .
از بقیه موارد بگذرم
بروم سراغ داستان دوم :
در خوانش اول که احساس کردم جناب حسینی شعر هم می سرایند
برو با دقت بخوانم ببینم چه کشف می شود .
سپاس