📢داستان‌های به هم پیوسته در ایران

📢داستان های به هم پیوسته در ایران
@matikandastan

لیلا صادقی: ایده‌ ی داستان‌ های به هم متصل بیش از یک قرن است که مورد توجه داستان‌ نویسان غربی بوده و در ادبیات داستانی ایران نیز طرفدارانی داشته است که در داستان مدرن فارسی با ابراهیم گلستان و با مجموعه‌ ی “آذر، ماه آخر پائیز” (1328 یا 1948) آغاز شد و نویسندگان دیگری نیز این جریان فکری را ادامه دادند که از آن جمله می‌ توان به “یوزپلنگانی که با من دویده‌ اند“ (1373)، اثر بیژن نجدی اشاره کرد که به مثابه‌ ی نوعی داستان کوتاه غیرگسسته است که در آن، داستان‌ ها به یکدیگر ارتباطی ندارند، اما یک شخصیت مرکزی به نام “طاهر“، میان داستان‌ ها قرابتی ایجاد می‌ کند. همچنین می‌ توان به دو دنیا“ (1381) و “خاطره‌های پراکنده“ (1371) اثر گلی ترقی اشاره کرد که به واسطه‌ ی راوی‌ های مشترک گره‌ی اتصالی داستان‌ ها بسته می‌ شود، “ماجرای پیچیده‌ ی یک اتفاق ساده“ (1389) اثر مرجان نعمت کاووسی که شخصیت‌ های مشترک در داستان‌ های متفاوت این اتصال را شکل می‌ دهد، سه گانه‌ ی اسماعیل فصیح به نام‌ های “شراب خام“ (1347)، “ثریا در اغما“ (1363) و زمستان 62 (1366) که به واسطه‌ ی یک روایت مرکزی و شخصیت‌ های مشترک از جمله جلال آریان سه کتاب را در ادامه‌ ی یکدیگر قرار می‌ دهد و بسیاری از نمونه‌ های دیگر. برخی از داستان‌ های به هم متصل ایرانی، جدای سبک و نثر نویسنده، در ادامه‌ ی سنت داستان‌ نویسی غرب قرار گرفته‌ اند و برخی نیز به ابداعاتی رسیده‌ اند که از آن جمله می‌ توان به مجموعه‌ ی “شکار سایه“ (1334 یا 1955) اثر ابراهیم گلستان اشاره کرد که ارتباط داستان‌های آن در هیچک از ارتباط‌ های پیش گفته قرار نمی‌ گیرد و به نوعی، ارتباطی طرح‌ واره‌ای است.
@matikandastan