داستان نه برای تو، تنها برای خودم … داستانی است که بیشتر مابین گزارش و خاطره در رفت و آمد است و با فضایی سرد شروع می‌شود و در همین

داستان نه برای تو ،تنها برای خودم... داستانی است که بیشتر مابین گزارش و خاطره در رفت و آمد است و با فضایی سرد شروع می شود و در همین فضا ادامه یافته و به پایان می رسد شاید نویسنده به عمد این فضا را انتخاب کرده است تا بر مشکلی سایه افکند که از کودکی بر راوی داستان تاثیر گذاشته و به صورت وسواس در تصمیم و عدم ازدواج در آمده است .زنی که از کودکی بر روابط سرد والدینش نظاره گر بوده و برایش سوال برانگیز بوده است و به صورت واهمه ای از تشکیل خانواده در آمده است. راوی خود را برای خواننده نمی شناساند به جز موقعیت اجتماعی و فرهنگی ...ما نمی توانیم حدس بزنیم که راوی از خود چه می خواهد چه توقعی از زندگی دارد و یا حتی علایقش چیست.البته داستان هایی داریم که شاید احتیاجی به این موارد ذکر شده نداشته باشد چرا که فضای داستانی و نوع روایتش کلا فرق داشته باشد اما به نظر من این داستان بیشتر احتیاج به شخصیت پردازی راوی و حتی شفیع داشت .چرا که مخاطب احساس می کند در قبال شخصیت پردازی پدر و مادر راوی خود راوی چیزی کم دارد.در خاتمه نویسنده در به تصویر کشیدن یک فضای سرد موفق بوده و خواننده را تا انتها با خود همراه می کند.