📢روایت کهن ایرانی را با شیوه روایی معاصر عجین کنیم

📢روایت کهن ایرانی را با شیوه روایی معاصر عجین کنیم
@matikandastan

ابوتراب خسروی: ◀جهان شرق و غرب حوزه‌های فرهنگی کاملا متفاوتی دارند. جامعه شرقی مولفه‌های مشخصی دارد به خصوص در ایران دوران انقطاع و رکورد داشتیم. در واقع ظهور مشروطیت موجب بیداری و آشنایی جامعه ما با جهان شد. به این ترتیب پدیده‌های زندگی مدرن مانند رمان، تئاتر، دوربین عکاسی و سینما وارد زندگی ایرانی شد. با اینکه پیشینه روایی بسیار قوی داشتیم اما داستان نداشتیم. درواقع عنصر روایت در فرهنگ ما از دیربار وجود داشته است. وقتی داستان نویسی را از غرب تقلید کردیم، تازه متوجه میراث‌ گذشتگانمان شدیم. به عنوان مثال سمک عیار برای ۱۰۰۰ سال پیش است و بعید می دانم نمونه‌های آن در جهان غرب وجود داشته باشد. من فکر می‌کنم باید روایت‌های کهن ایرانی را با شیوه‌روایی معاصر عجین کرده و از آنها بهره‌برداری کنیم. بنابراین اگرچه شیوه‌داستان نویسی را از غرب تقلید کردیم اما سابقه مستقلی در این زمینه داشتیم.

◀هنر جدا از شرایط نیست و مشخصا هنرمند در خلا زندگی نمی‌کند. بنابراین عناصر هنری جدا از عناصر زندگی اجتماعی نیست. نویسنده از جامعه تغذیه می‌کند و حتی مجردترین مضامین با شرایط اجتماعی مرتبط است. هنرمند در بستر اجتماعی‌اش رشد می‌کند و بزرگ می‌شود. طبعا از عناصر فرهنگی همان جامعه برای خلق آثار خود تغذیه می‌کند.

◀به نظرم همه‌چیز رئال است. حتی خواب و رویا ارتباط مستقیمی با واقعیت دارد و جدای از آن نیست. منتها نویسنده، نظام رئالیته را دفورمه می‌کند و جان مطلبش را به مخاطبانش ارائه می‌کند. بنابراین خودم را یک نویسنده رئال می‌دانم اما نه رئالیسم متعارفی که به زعم من کپی بی‌ارزش مسائل اجتماعی هستند. من تبیین هنری خودم را در قالب داستان خلق می‌کنم.

◀نوشتن مانند سفر است، وقتی تصمیم می‌گیری به جایی سفر کنی، ممکن است در مسیر پدیده‌های جدیدی را کشف و حتی در انتخاب مسیر مورد نظر تجدید نظر کرد. در واقع این شکل طبیعی رمان‌نویسی است. وقتی نویسنده یک سوژه را انتخاب می‌کند با توجه به کشف و شهود‌های جدیدش با تغییراتی مواجه خواهد شد. بنابراین لازم نیست دقیقا از همان فرمول اولیه که برای داستان پایه‌ریزی شده، پیروی کرد. (منبع: مجله گوهران)
@matikandastan