📢سردبیری که غلط املایی دارد!. به دنیای واژه‌ها.. رضیه انصاری: نوشتن، امری فردی و درونی است

📢سردبیری که غلط املایی دارد!
@matikandastan

‍📄سفر به دنیای واژه‌ها

رضیه انصاری: نوشتن، امری فردی و درونی است. با این‌ حال ادبیات در تعامل با اجتماع و رویدادهای روز است. از روزآمدها تاثیر می‌پذیرد و البته بر آن‌ها موثر است. ریشه‌های هر چیز را در گذشته یا در اتفاقاتی می‌توان یافت که در ذهن ماندگار شده‌اند، ولو یک آن باشند. وقتی متولد سال‌های آغازین دهه پنجاه باشی و آرزویت زیستن در معماری تهران دهه چهل باشد، وقتی خاطرات کودکی‌ات روزهای انقلاب باشد و نخستین روز مدرسه‌ات با آغاز جنگ مصادف شود دست به قلم که می‌بری با یک چشم سمت تیز داستان را می‌بینی و با چشم دیگر می‌نویسی. مهم‌ترین حرف‌هایت را به مادر و پدر نمی‌گفتی، توی نامه می‌نوشتی. می‌نوشتی تا عبور کنی. تا شهود کنی و به کشفی برسی. روی کاغذ، با کامپیوتر، توی ذهنت، حتی توی خواب‌هایت. تصویر می‌کنی، به نقد می‌کشی، از نوع خودت می‌بینی و روایت می‌کنی. همیشه هر کجا پنجره‌ای تاریک بوده سرک می‌کشیدی تا ببینی چه خبر است. و حالا که چهل و چند ساله شده‌ای، درمی‌یابی هنوز هیچ کجای کار نیستی. نه می‌توانی فرمول پیچیده‌ای تجویز کنی و نه حتی معادلات خودت را ساده کنی. درست نمی‌دانی از نوشتن چه می‌خواهی. با خواندن و نوشتن هیجان‌زده می‌شوی و آرام می‌گیری. با اینکه زمانه موافق نیست، با آنکه نویسندگان نقش محافظتی زبان را هم حفظ نمی‌کنند و مثلا سردبیر فلان مجله در پیامش «سپاسگزار» را با ذال می‌نویسد و روزنامه‌نگار نوشته‌اش بند آغازین و میانه و پایان درست و درمانی ندارد، هنوز پی مراقبه هر روزه رفتار و گفتاری هستی که توصیه بزرگان علم و ادب است و از این بلایی که به بهانه یا به نام چت و پیام و جهت ایجاد لحن و این‌ها بر سر زبان می‌آید می‌هراسی و از جدی نگرفتن احتمال سقوطی دسته‌جمعی در این چاه ویل متعجب و غمگین می‌شوی. می‌ترسی خواندن و نوشتن دیری نپاید و «نویسنده» و «خواننده» به صفت‌های فاعلی نادر و در حال انقراض بپیوندد. کاش آستینی بالا بزنند و از آموزش و پرورش کلاس اولی‌ها آغاز کنند، خیلی چیزها را. (منبع: مجله زنان و زندگی شماره ۴)
@matikandastan