📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
تولد کاشف الکل و باقی قضایا
تولد کاشف الکل و باقی قضایا
پدرام ابراهیمی
1150 سال قبل در چنین روزی قابلهای از اتاق آمد بیرون و گفت: «مژدگانی بدهید. پسر است.» مرد گفت: «ولی من دختر میخواستم.» زن از آن داخل ناله سر داد: «خمُش باش بابا! برایت مخترع به دنیا آوردهام.» مرد گفت: «تو که هنوز فرق مخترع و مکتشف را نمیدانی، اظهار فضل نکن.» قابله گفت: «کور خواندهاید. با این جنگ زرگری دستمزد مرا پیچاندن نتوانید.» پدر: «اصلاً شما که پول میخواهی، لوازم کار خود را ضدعفونی کرده بودی؟» قابله: «بلی. کلیه خدمات ما بهداشتیست. از اداره بهداشت شهر ری نیز مجوز دارم.» پدر پرسید: «لوازمت را با چه ضدعفونی کرده بودی؟» قابله گفت: «با الکل.» مادر از داخل اتاق داد زد: «دروغ میگوید عین چی!» پدر گفت: «زن حسابی! کاشف الکل الآن به دنیا آمده آنوقت تو با الکل ضدعفونی کردی؟!» قابله خواست داد و قال کند و آبروی اهل منزل را بریزد و مدام میگفت: «تعرفه به دنیا آوردن مکتشف 10 برابر است!» که پدر گفت: «کاشف واکسن ایدز که به دنیا نیاوردهای! اصلا میخواهی زنگ بزنم کمیته محتسبان، بگویم کاشف الکل زایاندهای؟!» قابله گره چارقد را سفت بست و دستمزد خویش بخشید و رفت.
@bighanooon