تاریخ توسط دولتی که عمرش قد ۳۰ بیت نظامی گنجوی نیست!

@IRAN_History

تحریف تاریخ توسط دولتی که عمرش قد ۳۰ بیت نظامی گنجوی نیست!

دولتی که کمتر از سی سال از عمرش می گذرد در اقدامی ضد فرهنگی، اقدام به نصب کتیبه‌های تحریف شده در مقبره نظامی گنجوی شاعر بلند آوازه ی ایرانی کرده است که حتی یک بیت شعر هم به غیر فارسی ندارد.
در حالیکه نظامی گنجوی حتی یک بیت به غیر زبان فارسی ندارد و از استقلال جمهوری آذربایجان نیز بیشتر از سی سال نمی گذرد، باکو در تمامی منابع آموزشی و درسی خود نظامی گنجوی شاعر سده ششم هجری قمری را به عنوان شاعر و داستان سرای آذربایجان معرفی می‌کند.
«خلیل یوسف لی» مدیر مرکز نظامی گنجوی در آکادمی علوم جمهوری آذربایجان نیز در این خصوص گفته بود: کتیبه‌های اشعار فارسی نظامی گنجوی در مقبره این شاعر با کتیبه‌هایی به زبان آذربایجانی جایگزین می شود.

وی همچنین گفته بود که گاهی اوقات بازدید کنندگان با مشاهده اشعار فارسی مقبره و موزه نظامی گنجوی فکر می کنند که نظامی گنجوی شاعر فارسی گوی بوده است؟!
نظامی جعفراف رئیس مرکز آتاترک، نماینده مجلس و مبتکر حذف پسوند «زاده» از اسامی خانوادگی در جمهوری آذربایجان نیز در مصاحبه با شبکه آینس اعلام کرد ایران ادعا می‌کند نظامی گنجوی شاعر پارسی گوی است.این در حالیست که اشعار نظامی راجع به ایران که نزدیک پنجاه بار صراحتا اسم ایران را به کار برده ودر شعری ایران را قلب دنیا معرفی کرده است (همه عالم تن است و ایران دل/نیست گوینده زین قیاس خجل) در ترجمه های ترکی اشعار وی نام ایران کاملا سانسور وحذف شده است.حال علاوه بر ترک معرفی کردن نظامی گنجوی شاعر ایران پرست در داستانهای وی نیز دست برده و درکتابهای آموزشی آن کشور شیرین شاهزاده ارمنی داستان خسرو وشیرین را دخترشجاع ترک آذربایجانی معرفی میکنند
درحالی که نظامی در اشعارش شیرین را شاهزاده ارمنی معرفی کرده است.
حال داستان را از زبان خود نظامی بشنوید و راجع به دروغ های مضحک پانترکان باکو قضاوت کنید
سخن گوینده پیر پارسی خوان
چنین گفت از ملوک پارسی دان
ندیمی خاص بودش نام شاپور
جهان گشته ز مغرب تالهاور
زمین بوسید پیش تخت پرویز
فرو گفت این سخنهای دلاویز
از آن سوی کهستان منزلی چند
که باشد فرضه دریای دربند
یکی گفت ارمنست آن بوم‌آباد
که پیرکهای او باشد پریزاد
شب افروزی چو مهتاب جوانی
سیه چشمی چو آب زندگانی
همه اقلیم اران تا به ارمن
مقرر گشته بر فرمان آن زن
به تابستان شود بر کوه ارمن
خرامدگل بگل خرمن بخرمن
به هنگام خزان آید به ابخاز
کند در جستن نخجیر پرواز
زمستانش به بردع میل چیرست
که بردع را هوای گرمسیر است
رخش نسرین و بویش نیز نسرین
لبش شیرین و نامش نیز شیرین
چنان آشفته شد خسرو بدان گفت
کزان سودا نیاسود و نمی‌خفت
که چون خسرو به ارمن کس فرستاد
به پرسش کردن آن سرو آزاد
برنده ره بیابان در بیابان
به کوهستان ارمن شد شتابان

نظامی.خمسه.خسرو وشیرین


Telegram.me/Anjomandaastaanchakaavak