📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢دولت آبادی: سپاه گفته بود ما به این آدم چه کار داریم؟!. چگونه به شما بگویم؟
📢دولت آبادی: سپاه گفته بود ما به این آدم چه کار داریم؟!
@matikandastan
محمود دولت آبادی: ◀من با آقاي صالحي به تفاهم رسيدم. چگونه به شما بگويم؟ قرار شد اين كتاب [کلنل] منتشر شود اما چرا دو روز بعد نسخه قلابياش منتشر شد؟! چرا يك روزنامه ناگهان عكس تمام قدي از نويسنده چاپ ميكند و تيتر ميزند «كلنل از سانسور گذشت»؟! فردا هم كتاب جعلي به بازار ميآيد؟! خب، اين خيلي بد است. در حقيقت بياخلاقي از طرف مجموعهاي است كه شما با آن سر و كار داريد. شما معاون فرهنگي اين كشور هستيد. با ما صحبت ميكنيد و دو روز بعد نسخه جعلي به بازار ميآيد؟! يعني شما بيخبر بودهايد؟ حراست وزارت ارشاد از اين موضوع خبر نداشته است؟ پس شما از چه خبر داريد؟! نه! من معترضم و آقاي روحاني به نظرم از اين جهت موفق نبوده است. اگرچه آثاري از ديگر دوستان منتشر شده ولي اين نقطه تاريك همچنان هست و اين طلسم بايد شكسته شود. من همهجوره همراهي كردهام. قول دادهام مصاحبه نميكنم. به حاشيهها دامن نميزنم. بگذاريد اين كتاب منتشر شود! به نفع شماست اما چه كنم؟ من كه نميتوانم دايه مهربانتر از مادر باشم.
◀طبيعي است آقاي دكتر روحاني هم متوجه شده در مجموع توفيقي در كارنامه وزارت ارشاد وجود ندارد و به همين دليل است كه وزيرش را تغيير داده است. اميدوارم بعد از اين هر كه آمد موفقتر باشد. به هر حال همچنان با اين اميدها زندگي ميكنيم كه شايد مسوول جديد از عهده امور بر بيايد.
◀مدتي مرا گير سپاه انداخته بودند. سپاه گفته بود آخر من به اين آدم چه كار دارم؟! يكي از بچههاي سينما را به مناسبتي ديده بودند و او مطرح كرده بود كه كتاب فلاني (كلنل) دچار مشكل شده است. بچههاي سپاه گفته بودند آخر ما به اين آدم چه كار داريم؟! چرا شايعه پخش ميكنند؟ ما به نويسنده چه كار داريم؟ همين گونه سنگ مياندازند. چه كساني؟ در تمام طول عمرم دارم تحمل ميكنم. من خيلي آدم متحملي هستم. اينكه خداوند چه توانايي به من داده را نميدانم، اما شاكرم.
◀[آقای روحانی] ميخواست كارهايي انجام دهد ولي نتوانست. آقاي جنتي هم ميخواست اما نتوانست.
◀سخن آخرم و البته سخن اولم همواره اعتدال و قانون است. اين جامعه از افراط و تفريط به سمت صورتبندي درستي نخواهد رفت. بنابراين قانون و تعادل ميتواند كمك كند. مثلا خيلي متاسفم كه شنيدهام سنگ قبر شاعر تهران (محمدعلي سپانلو) را سيمان كردند. همين كار به دليل افراط است. آخر چرا؟ وقتي كه اين اتفاق افتاد، شب تا دم صبح قدم ميزدم و مدام با خودم ميگفتم؛ نميفهمم! هنوز هم ميخواهم بگويم؛ نميفهمم. با اينكه تمام اين اتفاقات را شاهد بودهام ولي هنوز ميگويم نميفهمم، چون هيچ منطقي پشت سرش نيست. انسان وقتي چيزي را نميفهمد، آن را به ذهنش ميبرد و ارزيابي و تحليل ميكند تا بفهمد. ولي هنوز نميخواهم بفهمم و هي ميگفتم؛ نميفهمم! به هر حال سخن اول و آخرم همان اعتدال است كه اميدوارم در جامعه شمول پيدا كند. به اين جامعه فرصت دهيم كمي پاهايش را روي زمين بگذارد و بفهمد چگونه قدم برميدارد. الان همه آنچنان شتابان هستند كه معلوم نيست به كدام سمت ميروند. اين سرگرداني و شتاب توامان است و علتش همين افراط و تفريطهاست. (منبع: روزنامه اعتماد)
@matikandastan