با حال و هوای نوشتن.. -می گن روزی که اسکات فیتز جرالد مرد، فقط چهل تا کپی از کتاباش فروش رفته بود

#فیلمی با حال و هوای نوشتن

-می گن روزی که اسکات فیتز جرالد مرد،فقط چهل تا کپی از کتاباش فروش رفته بود.در حالیکه این روزا سالی سه هزار نسخه از گتسبی فروخته میشه.

-اگه به خاطر اون نبود من سی سال عکاس نایت کلاب کار نمی کردم.یه نویسنده‌ می شدم.البته الان هم هستم اما یه نویسنده حرفه ای منظورمه.اون با پولش توان جسمی و ذهنی منو گرفت.

-می خوای بگی من حاضر نبودم مثل تو زندگی کنم.یه نویسنده منزوی و گرسنه تو محله ی پایین شهر؟!....

-می خوای بنویسی؟!اون ماشین تحریر.روشنش کن.

-کاش لااقل می رفتم دانشگاه مدرکمو می گرفتم.
:آره حداقل می تونستی بری درس بدی.حتی اگه چیزی حالیت نباشه.

-هالیوود به پیرمردها احتیاجی نداره.مگه اینکه همون جا پیر شده باشی.

-تنها کاری که دوست دارم اینه که از ته قلبم بنویسم.

-تو میگی من می تونم از این کتاب پول دربیارم؟
:آره همیشه احتمالش هست.

-دوست دخترم بهم گفت تو چه جور می خوای بدون لباس خوب کتابتو بفروشی؟بدون لباس برنده نمیشی.تو نمی خوای برنده شی.برو دنبال پول.

قهوه چینی
نوشته ایرا لویس
ساخته آل پاچینو
@writtttting